چکیده:
تبیین پیوستگی آیات قرآن کریم در سطح معناشناختی در برخی موارد، از جمله آیه 71 سوره هود، دشوار است. وان دایک معتقد است در تبیین پیوستگی متن باید به سطح کاربردشناختی نیز توجه داشت. او مدل نوینی در اینباره ارائه کرده است. هدف این مقاله بررسی پیوستگی کارگفتی آیه 71 سوره هود بر اساس مدل کلانساختار وان دایک به روش توصیفی-تحلیلی است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوالات است که مدل کلانساختار وان دایک چیست و پیوستگی کارگفتی عبارت «فضحکت فبشرناها» بر اساس این مدل چگونه قابل تبیین است. یافتههای تحقیق نشان داد که کلان ساختارِ بخش آغازین سوره، کارگفتِ إعطای فضل به مؤمنان و عذاب منکران است. کلانکارگفتِ داستان، آمادهسازی بافتِ ذهنی حضرت ابراهیم(ع) و همسرش برای فرزند دار شدن (به عنوان مصداق اعطای فضل) و آمادهسازی ذهن ایشان برای عذاب قوم لوط (به عنوان مصداق عذاب منکران) است؛ در نتیجه، بر اساس پیوستگی کارگفتی در فضای کلانساختار، کاربری حرف فاء در «فضحکت» مبنای معناشناختی و در «فبشرناها» مبنای کاربردشناختی دارد. بر این مبنا، «ضحکت» کنش باگفتۀ «لا تخف» است و نتیجۀ بشارت نیست. از آنجا که بافت ذهنی حضرت ابراهیم(ع) متوجه امنیت همسرشان و نجات قوم لوط است، بشارت فرزند دار شدن به همسر ایشان رسید (فبشرناها).
It is difficult to explain the cohesion of the ayahs of the Holy Qurʾan at the semantic level in some cases, including the 71st ayah of Surah Hud. Van Dijk believes that in explaining the cohesion of the text, attention should be paid to the pragmatic level as well. He has presented a new model in this regard. The purpose of this article is to investigate the speech act cohesion of ayah 71 of Surah Hud based on Van Dijk's macro-structure model in a descriptive-analytical way. This article seeks to answer the question of how the speech act cohesion of the phrase "Fazahekat Fabasharnaha" can be explained based on this model. The findings of the research showed that the macro structure of the beginning part of the surah is the speech act of giving grace to the believers and punishment to the unbelievers. The macro-speech act of the story is preparing the mental context of Prophet Ibrahim (AS) and his wife to have a child (as an example of granting grace) and preparing his mind for the punishment of people of Lut' (as an example of the punishment of the unbelievers). As a result, based on the cohesion of speech act in the macro-structural space, the use of the letter Fa in "Fazahekat" has a semantic basis and in "Fabasharnaha" a pragmatic one. Accordinlgy, "Zahekat" is a perlocutionary act of "laa takhaf" and is not the result of good news. Since the mental context of Prophet Abraham (AS) is focused on the safety of his wife and the salvation of Lut's people, the good news of having a child reached his wife (Fabasharnaha).
خلاصه ماشینی:
ملاحظات تفسيري حاکي از آن است که تبيين پيوستگي آيات قرآن در سطح معناشناختي در همه موارد آسان نيست ؛ 1Speech Act 2 Teun Adrianus van Dijk 3 Text and context: explorations in the semantics and pragmatics of discourse ٤ منظور از نقش ، هدف و تاثير کلام در موقعيتي خاص است .
در اين راستا، پس از بيان پيوستگي کارگفتي ، با توجه به اهميت بافت ذهني در بازشناسي برخي کنش ها، نقش ساختار کلان در پيوستگي کلام و وجود سطوح متعدد ساختار کلان در يک متن ، تاثير بافت ذهني حضرت ابراهيم (ع) در ساختار داستان بررسي مي شود.
از جمله بقاعي ، دليل ذکر ماجراي عطاي فرزند به ابراهيم (ع)، با توجه به سالخوردگي حضرت و همسرش را اميد بخشيدن به رسول الله دانسته و معتقد است خداوند با طرح اين داستان قصد دارد پيامبر اکرم (ص) را متوجه قدرت خود کند ( بقاعي ، بي تا، ج ۹، ص ۲۶۶).
بر اين اساس ، خداوند در کلان ساختار پيشيني برون ساختاري داستان حضرت ابراهيم (ع )، کارگفت وعده دادن اعطاي فضل به گروه مؤمنان و نزول عذاب منکران را کاربري کرده است .
پيوستگي کلام مشروط بر آن است که علاوه بر ارتباط جملات و گزارهها، اين گزارهها بصورت کلي در سطح ساختار کلان نيز سامان يافته باشند (والتر کينچ و وان دايک ، ۱۳۸۲، ص ۵۷-۵۸).
بشارت فرزند حضرت را مي توان از جمله مصاديق اعطاي فضل دانست که نشان از کاربري کارگفت آمادهسازي بافت ذهني پيامبر(ص) براي انجام رسالت در برابر آزار منکران دارد.