خلاصه ماشینی:
"گزارشی از وضعیت فیلمنامه نویسی رد سینمای ایران زهرا مشتاق آروند هاوزر-نظریهپرداز هنری-در جایی گفته است: «بحران فیلم،که به نظر میرسد به یک بیماری مزمن مبتلا شده است،بیش ازه مه،حاصل این امر است که سینما هنوز نویسندگان خود را نیافته،یا اگر دقیقتر مطرح شود،نویسندگان راه خود را به سوی فیلم پیدا نکردهاند.
گرچه تأکید بر این عنصر پر اهمیت به مفهوم نادیده انگاشتن دیگر عناصر تشکیلدهندهء فراندی به نام فیلم و سینما نیست،اما از آنجائی که خلق،تکوین و وجود فیلمنامه،دیگر اجزاء را نیز به خودی خود در کنار هم قرار میدهند و اساسا منجر به اتفاق این پروسه و روند میشود،قابل تحلیل و کنکاش است.
اما همین نقطهء عطف هیچگاه به شکلی مؤثر و پیگیر در سینمای ایران جایگاهی نمییابد و نهادینه نمیشود و عنصر فیلمنامه تنها در بررسیهایی نه چندان عمیق مورد تحلیلهای گاهبهگاه،مثلا در رشتههای سینمایی قرار میگیرد.
ممکن است در نهایت فیلمنامه تنها توسط یک فرد به نگارش درآید،این مهم نیست؛آنچه اهمیت دارد حاکمیت«روح گروهی» است که با مشورت و بررسی و تحلیل ایدهها و نظرات مختلف و برجسته شدن وجوه مختلف شخصیتهای قصه و رویدادها برای شخص فیلمنامهنویس تفهیم شده و اینجاست که امر نگارش با آگاهی و تسلط و البته اطمینان بیشتری صورت میگیرد.
» آیا کتابهای آموزشی و به ویژه کتابهای ترجمه شده دربارهء چگونگی فیلمنامهنویسی میتواند در ساختارهای کلی سینما و فیلمنامهنویسی در ایران نیز مؤثر میباشد؟ افخمی در اینباره فکر میکند که بودن بهتر از نبودن است.
آنچه اهمیت دارد این است که برای فراگیری فیلمنامهنویسی و یا عناصر دیگر سینما به روشهای خاص خود بپردازیم."