چکیده:
آثار ادبی معاصر ایران، مفاهیم متعدد اگزیستانسیالیستی را بازتاب داده است. در این میان، رویکردها و مفاهیمی است که نشان از تاملات وجودی جدی شاعر دارد. میتوان داشتن رویکرد پدیدار شناسانه و بارتاب مفاهیم مرتبط با موضوعات اصلی اگزیستاتسیالیستی مانند وجود و زمان را در نظر گرفت. در این مقاله بازتاب این مفاهیم در اشعار شمس لنگرودی بررسی شد. نتایج نشان میدهد که این سه مفهوم عمده وجودی در اشعار پرتعدادی انعکاس یافته است. شاعر ضمن مراعات شعریت و منطق هنری با تمهیدات و فنون شاعری، دغدغههای اگزیستانسیالیستی خود را نیز منعکس ساخته است. از مفاهیم مرتبط دیگری که با محوریت این سه مفهوم در اشعار به چشم میخورد، این موارد را میتوان نام برد: تقدم وجود بر ماهیت، جهان و در-جهان-بودن، زمانمندی، تاریخمندی، پرتابشدگی، حیث التفاتی، دور هرمنوتیکی. با توجه به حضور مفاهیم بنیادی اگزیستانسیالیسم در اشعار شمس لنگرودی میتوان با اطمینان، رویکرد اگزیستانسیالیستی را در اشعار وی ادعا کرد و بازتاب دیگر مفاهیم اصلی وجودی را نیز انتظار داشت.
Being, time, and existential phenomenology are concepts which can indicate the existentialist reflections of literary works. In this paper, the reflection of these concepts in Shamse Langroodi's poetry is examined. The results show that these three major existential concepts are strongly reflected in his poems. He, along with observing artistic logic, also reflected his existentialist concerns. Other related concepts which can be found beside these central concepts in the poems include: the primacy of being over nature, world, being-in-the-world, temporality, historicity, intentionality, and hermeneutics. Given the fundamental concepts of existentialism in Shamse Langrood's poetry, one can claim that there are some existentialist approaches in his poetry and expect other major existential concepts to be reflected.
خلاصه ماشینی:
ادبيات و شعر، که بازتاب دهنده مسائل فکري انسانهاست در دوره هاي مختلف همواره مفاهيم وجودي انسان را نيز شامل ميشده است ؛ اما ادبيات امروز، که تجربه ظهور مکتب فلسفي اگريستانسياليسم را داشته است به طور جديتر به مفاهيم وجودي اشتغال داشته است ؛ مثل آزادي ، مسئوليت ، تنهايي، دلهره ، مرگ ، استيصال ، وانهادگي و پرتاب شدگي، زمانمندي (تاريخمندي)، وضعيت ، امکان ناضرور، درجهان بودن ، فراروندگي و تعاليجويي و اصالت و انتخابگري که در آثار انديشمندان فلسفه اگزيستانسياليسم رواج دارد در ادبيات و شعر معاصر هم مشهود است .
در اين ميان ، مفاهيمي عمده در فلسفه اگزيستانسياليسم هست که هم به تفصيل و تشريح در آثار متفکران اگزيستانسياليست با آن ها روبه رو هستيم و هم خود منشأ مفاهيم ديگر هستند و هم انعکاس آنها در متن ادبي و انطباق آنها با آراي متفکران اصلي اگزيستانسياليسم ميتواند دليل مطمئني بر رويکرد و دغدغه هاي اگزيستانسياليستي شاعر يا نويسنده آن اثر باشد.
براي تمام سه گروه مفاهيم اگزيستانسياليستي مثالهايي متعدد در اشعار شمس لنگرودي قابل مشاهده است : ١-٢ وجود در آثار فيلسوفان اگزيستانسياليست بيش از همه با تعابيري چون اگزيستانس ، دازاين ، تقدم وجود بر ماهيت و هستي روبه رو هستيم .
Sartre, Jean Paul; Existentialism Is a Humanism: Including, A Commentary on the Stranger, London: Yale University Press, 2007 Smith, David Woodruff; “Phenomenology”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy, )Winter 2016 Edition(, Edward N.