چکیده:
این مقاله به بررسی حکمرانی خوب و نقش دولت در اجرای شاخصه های آن در دو دولت تکنوکرات و اصلاحات پرداخته است. مقاله به دنبال پاسخ به این سئوال است که میزان انطباق شاخصهای حکمرانی خوب در دورههای مورد نظر با نظریه حکمرانی خوب چگونه بوده است؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد که هر چند در قانون اساسی ایران سازوکارهای مختلفی برای تحقق شاخصهای حکمرانی خوب وجود دارد، اما در عمل دولتهای مورد بررسی توفیق چندانی در تحقق این شاخصها نداشتهاند. اگر چه در برخی از شاخصها مانند ضریب جینی، توسعۀ انسانی، مشارکت سیاسی، اشتغال، سطح آگاهی، .. رشد حاصل شده، اما عملکرد دولتها در اکثر شاخصهای حکمرانی خوب موفقیتآمیز نبوده است. با این وجود شرایط حکمرانی خوب در دولت خاتمی نسبت به دولت هاشمی مطلوبتر بوده است.
This article examines good governance and the role of government in implementing its characteristics in Iran. Provides subject matter and degree of compliance. Based on this, two technocratic and reformist governments have been elected. This choice was due to the fact that after the first decade of the revolution, the mentioned governments were looking for a different kind of governance, which should be compared with the subject of research. The article seeks to answer the question of how the indicators of good governance have been adapted in the periods in question to the theory of good governance? The research findings show that although there are various mechanisms in the Iranian constitution to achieve good governance indicators such as participation, rule of law, transparency, accountability, consensus building, justice, efficiency and effectiveness and accountability, but in The actions of the surveyed governments have not been very successful in achieving these indicators. Although growth has been achieved in some indicators such as Gini coefficient, human development, political participation, employment, level of awareness, mass media, higher education, literacy and health, the performance of governments in most indicators of good governance has not been successful. However, the conditions for good governance in Khatami's government have been more favorable than in Hashemi's government.
خلاصه ماشینی:
مقاله به دنبال پاسخ به اين سئوال است که ميزان انطباق شاخص هاي حکمراني خوب در دوره هاي مورد نظر با نظريه حکمراني خوب چگونه بوده است ؟ يافته - هاي تحقيق نشان مي دهد که هر چند در قانون اساسي ايران سازوکارهاي مختلفي براي تحقق شاخص هاي حکمراني خوب وجود دارد، اما در عمل دولت هاي مورد بررسي توفيق چنداني در تحقق اين شاخص ها نداشته اند.
بنابراين مسئوال اصلي اين مقاله ، بررسي نقش دولت جمهوري اسلامي در تحقق و يا عدم تحقق شاخص هاي حکمراني خوب طي دورٔە رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني و خاتمي است .
نخستين بار حکمراني خوب در سال ١٩٧٩ توسط ويليام سون در ادبيات اقتصادي بکار رفت و از سال ١٩٨٠ به بعد کاربرد آن به حوزه هاي ديگر نيز گسترش يافت ، ازجمله در سال ١٩٨٩ الگوي حکمراني خوب در اسناد بانک جهاني مورد تأکيد قرار گرفت (١٢: ١٩٨٩, Bank World) يک مبناي اساسي براي ويژگي هاي حکمراني خوب ، شاخص هاي هشت گانه اي است که برمبناي برنامۀ توسعۀ سازمان ملل UNDP و بانک جهاني مطرح شده اند.
يافته ها نشان مي دهد که هر چند در قانون اساسي کشور سازوکارهاي مختلفي براي تحقق شاخص ها و مولفه هاي حکمراني خوب مانند مشارکت ، حاکميت قانون ، شفافيت ، مسئوليت پذيري ، اجماع سازي ، عدالت ، کارآيي و اثربخشي و پاسخگويي وجود دارد، اما در عمل دولت هاي مورد بررسي توفيق چنداني در تحقق اين مولفه ها نداشته اند.