چکیده:
متل، یکی از عناصر شفاهی فرهنگ عامّه است که به نظر میرسد تعریف جامع و مانعی از آن
ارائه نشده است. صادق هدایت احتمالا از اولین کسانی است که آن را معادل («قصّه دانسته)
است (هدایت» ۱۳۷۸: ۲۱۹). استاد علی اکبر دهخدا در تعریف آن می گوید: متل «افسانه
داستان کوتاه» منّل» سخنی که از روی شوخی گفته شودء قصّههای کوچک خوشایند و
حکایتهای خرافی و داستانهای غیرواقعی است که بیشتر قهرمانهای آن جانوران؛ دیوان و
پریان هستند و برای سرگرمی و خوشایند کودکان گفته یا نوشته میشود؛ همچنین وی متل را
بیغاره» مزخرف و مثل سایره دانسته است (دهخدا: متل). دکتر محمّد معین متل را: «افسانه»
داستان کوتاه» حرف مفت» مزخرف و مثّل سایر به شما رآورده» است (معین: متل). برخی از
متاخران هم آن را برخاسته از قصّهها و افسانه شعرهایی دانستهاند که با «دویدم و دویدم»
شروع میشود (ذوالفقاری, ۱۳۹۷: ۸۲-۸۵).
نویسنده در این مقاله که بر اساس پژوهشهای میدانی و کتابخانهای فراهم شده است» بر
آن است تا با استفاده از روش تحلیل ساختار و محتوا و ارائة نمونههایی از متلهای رایج»
به بازتعریف متل بپردازد و نشان دهد که تعاریف ارائهشده در منابع مذکور؛ نهتنها کلیت
ندارد» بلکه با ساختار» محتوا و کاربرد مثلهای رایج در جامعه نیز همخوانی ندارد.
بررسیهای نگارنده نشان میدهد که متلها: «سرودههایی مثنوی مانند: موزون» مقفا
واغلب کوتاه هستند» که با عباراتی از قبیل اتل متل آغاز شده و برای سرگرمی» آموزش
نکات تربیتی» بایدها و نبایدها و آشناکردن مخاطبان با حوزههای مختلف» برخی
پدیدههای طبیعی و اجتماعی,» به کار میروند»
خلاصه ماشینی:
نکتۀ دوم تعریف استاد دهخدا این است که گفتهاند: «متلها، خاص کودکان و آن هم برای خوشایندآنها گفته میشود»، درحالیکه همیشه اینگونه نیست بلکه در اکثر مواقع، متلها ضمن حفظ احساس شادی و نشاط، برای آموزش نکات تربیتی، تنظیم رفتارهای اجتماعی، تحذیر از معاشرتهای نادرست، تشویق به انجام امور پسندیده، برای مخاطب روایت میشود، از جمله: اتَل متل بدَو کُن / کوزَر ببَر پُر اَو کُن / از میونِ جَاهِلا / کمتروک رَفت و رَو کُن / وقتِ رسیدی خونه / گیژدَنگ، گیژدَنگ، گیژدَو کُن1 پیش از ورود به موضوع اصلی ذکر چند نکته لازم است: نخست اینکه سخن نگارنده چیزی از فضل تقدم و وجاهتهای علمی استاد علیاکبر دهخدا و دکتر محمّد معین و آثار فاخرشان نمیکاهد.
بخش نخست تعریف متل در فرهنگ فارسی مرحوم دکتر معین، بهکلی غیرممکن نیست، یعنی ممکن است افسانهای وجود داشته باشد که کاربرد متل هم داشته باشد، امّا این سخن خالی از ابهام نیست، یعنی نمیدانیم آیا منظور ایشان این است که هر افسانه و داستانی اعم از نظم یا نثر فقط بهدلیل کوتاه بودن، میتواند متل باشد؟ زیرا افسانهها، داستانها و متَلها، دستِکم در فرهنگ مردم خراسان، انواع مستقلی هستند و در ساختار و محتوا و کاربرد با هم تفاوتهای اساسی دارند.
دوم اینکه سرودههایی از نوع «دویدم ودویدم»، بخش مستقلی از افسانهها، بهنام «افسانه شعرها» هستند که اغلب جنبۀ سرگرمی و آموزشی دارند و ارتباطی به متلها ندارند (زنگویی،1400: 324-321)، اگرچه ممکن است برخی به غلط آنها را متل نامیده باشند.