چکیده:
بیجن تاریخنگاری است که با نگاشتن زندگی سیاسی و نظامی رستمخان گرجی در میان مورخان صفوی به شهرت رسید. او شاید از نقالانی بوده است که بعدها به تاریخنگاری حرفهای روی آورد. پژوهش حاضر به بررسی این پرسش میپردازد که بیجن در پردازش تاریخنگارانۀ شخصیت رستمخان چگونه میاندیشید و در تشریح و تبیین آن از چه روشهایی کمک گرفت؟بررسی حاضر نشان میدهد که بیجن نواندیشانه به تاریخ نمینگرد، بلکه متأثر از سنت و میراث اسلامی، ایرانی ـ صفوی، میکوشد تا با حفظ مبانی تاریخنگری سنتی که بر اصل دین، عبرت، تقدیر و اخلاق استوار است، نظام فکری خودش را در مسیر بسط نگاه قهرمانگرایانۀ نظامی هدایت و سامان دهد و با الهام از سبک ادبی رایج، با التقاطی از روشهای روایی، نقّالی و انتقادی از قهرمانیهای رستمخان در برابر دشمانش جانبداری کند، و به کنجکاویهایی که روح زمانهاش جستجو میکرد بهدرستی و واقعبینانه پاسخ دهد.
Bijan-e Tarikh-e Safavi khwan (Narrator of the Safavid History) is an historiographer who, by writing Rustam Khan-e Gorji’s political and military biography, has gained fame among the Safavid historians. He may have been one of the storytellers who later turned to professional historiography.The present study addresses the question that, in dealing with the historical personality of Rustam Khan, how Bijan thought and what methods he employed in its exposition and elucidation.This article attempts to demonstrate that Bijan takes on no modern perspective of history, but, influenced by Islamic heritage and Persian tradition of the Safavid time, he endeavors to direct his own thought system toward expanding a military hero-oriented outlook while adhering to the principles of traditional perspective which is based on religion, historical lessons and examples, fate and ethics. Additionally, inspired by the literary style current at the time and by applying a mixture of narrational, naqali (storytelling) and critical methods, Bijan defends the heroic actions taken by Rustam Khan against his foes, rightly and realistically responding to the inquiries raised by the spirit of his time.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر به بررسی این پرسش میپردازد که بیجن در پردازش تاریخنگارانۀ شخصیت رستمخان چگونه میاندیشید و در تشریح و تبیین آن از چه روشهایی کمک گرفت؟ بررسی حاضر نشان میدهد که بیجن نواندیشانه به تاریخ نمینگرد، بلکه متأثر از سنت و میراث اسلامی، ایرانی ـ صفوی، میکوشد تا با حفظ مبانی تاریخنگری سنتی که بر اصل دین، عبرت، تقدیر و اخلاق استوار است، نظام فکری خودش را در مسیر بسط نگاه قهرمانگرایانۀ نظامی هدایت و سامان دهد و با الهام از سبک ادبی رایج، با التقاطی از روشهای روایی، نقّالی و انتقادی از قهرمانیهای رستمخان در برابر دشمانش جانبداری کند، و به کنجکاویهایی که روح زمانهاش جستجو میکرد بهدرستی و واقعبینانه پاسخ دهد.
چنانکه در آن دوران نقّالی و شاهنامهخوانی به یک امر فرهنگی و نیز راهی برای تبلیغ و ترویج مذهب شیعه و گسترش صفویدوستی در میان تودههای مردم تبدیل شده بود (نجاری و قوام، 1396: 131)، به نظر میرسد بیجن تحتتأثیر همین شرایط حرفۀ تاریخ صفویخوانی را برگزیده و قبول پیشنهاد سپهسالار شاهسلیمان برای نوشتن زندگی قهرمانانۀ رستمخان گرجی میتواند مبیّن شهرت و اعتبار بیجن در این حرفۀ فرهنگی بوده باشد.
بیجن نیز از همین زاویه به تاریخ نگریسته و کوشیده است تا با ترکیب و تلفیق اعتقاد به خدا و خاتم پیامبران و ائمۀ معصومین و شاهان صفوی جایگاه تاریخی ـ ملی رستمخانِ سردار را که قهرمانانه و سرسختانه از کیان شاه و مذهب و سرزمین ایران در برابر دشمانش دفاع کرده، محور تاریخنویسی و تاریخنگری خود قرار دهد (بیجن، 1401: 3-4)، و بدین طریق نشان دهد که دانش تاریخ برای او تنها در درون چنین رابطهای قابل درک و بیان است.