چکیده:
مسالۀ زمانبندی کلاسهای دانشگاهی از جمله مسائلی است که اخیرا به صورت قابل ملاحظهای مورد توجه دانشگاهها و گروههای آموزشی قرار گرفته است. در این مقاله، مدلی دو هدفه برای یک مسالۀ زمانبندی کلاسهای درسی ارائه شده است که از یک طرف به دنبال کمینهسازی هزینۀ تخصیص دروس به اساتید در کلاسهای موجود و در دورههای زمانی از روزهای مختلف هفته است و از طرف دیگر سعی دارد با کیمنهسازی مجموع زمان بیکاری اساتید در محیط دانشگاه، رضایتمندی اساتید را که همواره مورد توجه بوده است، افزایش دهد. همچنین در این مقاله، به منظور در نظر گرفتن هزینههای تخصیص دروس برخلاف مطالعات گذشته که مقادیری از پیش تعیین شده برای این ضرایب در نظر میگرفتند از رویکرد تحلیل سلسلهمراتبی استفاده شده است که گروههای آموزشی تصمیمگیرنده را قادر میسازد تا معیارهای مختلفی را برای اندازهگیری ضریب هزینههای تخصیص در نظر بگیرند. در نهایت به منظور بررسی کارایی مدل پیشنهادی یک مطالعۀ موردی بر روی دپارتمان مهندسی صنایع دانشگاه بوعلی سینا همدان مورد انجام شده است. رویکرد مذکور امکان ایجاد اولویت میان روزهای هفته، دورههای زمانی در طول روز، کلاسهای درس و حتی اساتید ارائه دهنده را فراهم میآورد. بعلاوه با استفاده از این رویکرد میتوان فاصلۀ خالی بین ارائۀ کلاسهای درس را کاهش داد و جابجایی دانشجویان میان کلاسها را نیز به حداقل مقدار خود میرسد.
Recently, university courses time tabling problem has been attended as a main issue by most universities and educational departments. In this paper, a bi-objective model is proposed to formulate a university courses time tabling problem which aims to minimize the cost of assigning courses to professors and classes during time horizon and maximize professors' satisfaction through minimizing their total idle time, simultaneously. Furthermore, despite of previous similar works in this area in which predefined values are considered as the assignment' cost coefficients, in this paper, for the first time, an analytical hierarchy process (AHP) approach is used to calculate these coefficients which enables educational departments to attend various criteria in considering assignment cost coefficients. Finally, to evaluate the efficiency of the proposed model, a real case study in industrial engineering faculty of Bu-Ali Sina University is done.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ، مدلی دو هدفه برای یک مسألۀ زمانبندی کلاس های درسی ارائه شده است که از یک طرف به دنبال کمینه سازی هزینۀ تخصیص دروس به اساتید در کلاس های موجود و در دوره های زمانی از روزهای مختلف هفته است و از طرف دیگر سعی دارد با کیمنه سازی مجموع زمان بیکاری اساتید در محیط دانشگاه ، رضایتمندی اساتید را که همواره مورد توجه بوده است ، افزایش دهد.
حاجی یخچالی و همکاران مسأله زمابندی را در قالب یک مدل برنامه ریزی صفر و یک که به دنبال کمینه سازی هزینه های مربوط به تخصیص دروس به اساتید بوده فرموله کرده و ارجحیت اساتید برای تدریس درس های مختلف را در کنار محدودیت هایی نظیر ظرفیت کلاس ها، برنامۀ حضور اساتید و غیره در نظر گرفته اند.
همچنین در این مقاله یک مدل ریاضی صفر و یک دو هدفه ارائه خواهد شد که علاوه بر تابع هزینۀ متداولی که در مطالعات گذشته در این زمینه مورد استفاده قرار گرفته است ، بیشینه سازی رضایتمندی اساتید از برنامۀ آموزشی را از طریق کاهش زمان های بیکاری اساتید در محیط دانشگاه ، به همراه دارد.
١٤٤ فصلنامه مهندسی تصمیم ، سال سوم ، شماره نهم ، پاییز ٩٨ محدودیت ها عدم تداخل در برنامۀ اساتید، دانشجویان و کلاس ها زمان های حضور اساتید در دانشگاه زمانبندی تمامی دروس نیمسال تحصیلی رعایت فاصلۀ زمانی بین کلاسهای یک درس ارائۀ هر در کلاسی با امکانات مناسب آن درس و ...