چکیده:
سابقه و هدف: این اعتقاد وجود دارد که عملکرد تنها در یک فضای تصمیم گیری، معنی پیدا می کند. یعنی تصمیم
گیرندگان داخلی و خارجی شرکت باید در مورد عملکرد به توافق برسند. کلمه عملکرد به طور وسیع در مبحث
مدیریت مورد استفاده قرار می گیرد. علیرغم تواتر استفاده از این کلمه، معنی دقیق آن، بندرت توسط نویسندگان
صریحا تعریف شده است.
مواد و روشها:. مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و پس از بررسی مفاهیم با ارائه نتایج به پیشنهادات کاربردی
پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای است. بدین صورت که از
منابع کتابخانه ای نظیر: کتاب، مقاله، منابع خارجی و... و آموخته های محقق استفاده شده است.
یافتهها: از نظر این پژوهش مجموعه اغلب عملکرد با کارایی و اثربخشی تعریف شده است. مثلا نیدلی در سال ١٩٩٥
بیان می کنند که چون اثربخشی بیانگر میزان دستیابی به اهداف بوده و کارایی به این موضوع اشاره دارد که منابع از
نظر اقتصادی، چگونه برای کسب هدف بکار رفتهاند، می توان آنها را دو بعد مهم عملکرد دانست. یعنی هم علل داخلی
(کارایی) و هم دلایل خارجی (اثربخشی) برای بخشهای خاص عملکرد، می توانند وجود داشته باشند. از اینرو عملکرد
تابعی از کارایی و اثربخشی فعالیت های صورت گرفته است.
نتیجه گیری: از مباحث ایراد شده نتیجه گرفته می شود که مدیریت عملکرد شامل فعالیتهایی است که رسیدن به اهداف
به صورت موثر و مداوم و با شیوه ای کارآمد را فراهم می کند. که می تواند بر عملکرد یک سازمان، ساختمان،
کارمندان و یا حتی روند تولید یک محصول یا خدمت رسانی یا خیلی موارد دیگر متمرکز شود.
خلاصه ماشینی:
نظام ارزيابي عملکرد به صورت رسمي، در سطح فردي و سازماني از سال ١٨٠٠ ميلادي توسط رابرت اون در اسکاتلند در صنعت نساجي براي اولين بار مطرح گرديد بطوريکه کالاهاي توليد شده با استفاده از چوب هايي در رنگ هاي مختلف درجه بندي شدند که اين کار در واقع نوعي ارزيابي از کيفيت و يا ستاده سازمان بوده است [٧].
5 هوش معنوي و عملکرد از آنجايي که نوع رفتار و برخورد کارکنان منعکس کننده موفقيت و يا عدم موفقيت مدير در سازمان است بنابراين ، مديريت آن از اهميت و ضرورت والايي برخوردار است و انتصاب به جا و متکي بر ضوابط معين و وجود امکانات لازم براي ارتقاء و پيشرفت شغلي، افزايش عملکرد کارکنان را در پي خواهد داشت و عملکرد موفقيت آميز مستلزم آن است که مديران بتوانند با حسن نيت بسيار به ارزيابي عملکرد کارکنان بپردازند که اين عمل باعث ايجاد انگيزه کارکنان و نهايتا منجر به رشد عملکرد مثبت آنها مي شود[١٣] .
همچنين مي توان گفت که مديران بايد به نيازهاي معنوي افراد توجه داشته باشند و جهت ايجاد يک جو سازماني پويا و انگيزاننده تلاش کنند ، با چنين اقداماتي مي توان اميدوار بود که کارکنان از انجام دادن وظيفه در سازمان لذت مي برند ، راضي ترند و استرس کاري کمتري دارند[٥] 6 بحث و نتيجه گيري از مباحث فوق نتيجه گرفته مي شود که نوع رفتار و برخورد کارکنان و انتصاب به جا و متکي بر ضوابط معين و وجود امکانات لازم براي ارتقاء و پيشرفت شغلي، افزايش عملکرد کارکنان را در پي خواهد داشت و عملکرد موفقيت آميز مستلزم آن است که مديران بتوانند با حسن نيت بسيار به ارزيابي عملکرد کارکنان بپردازند که اين عمل باعث ايجاد انگيزه کارکنان و نهايتا منجر به رشد عملکرد مثبت آنها مي شود.