خلاصه ماشینی:
"گرچه تفاوتهای عمدهای نیز بین تئاتر و معرکه وجود دارد و قصد ما این نیست که معرکه را بهعنوان یک تئاتر کامل معرفی کنیم اما استفاده از ساختار نمایش معرکه باویژگیهای مذکور برای هنرمند علاقهمند به نمایش ایرانی،میتواند دستمایهای ارزشمند باشد که این دستمایه در متن و اجرا به عنوان یک زمینه واقعی نمایش ایرانی میتواند مورد تعمق قرار گیرد.
بهعنوان نمونه میتوان به این نکته اشاره کرد؛ معلوم نیست چرا دایی صبر میکند تا سرش شکسته شود و بعد نقل میکند که شعله خانم را برای شجاع خواستگاری کرده است.
بهطور مثال میتوان به لوطی رمضان شخصیت اصلی نمایشنامه اشاره نمود که اساسا معلوم نیست چرا اینجاست و چرا این نقل را میگوید؟ اگر دایی عاشق شعله خانم است چرا از عشقش به سادگی میگذرد؟و شجاع اگر از عملی که انجام داده،پشیمان است چرا (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمیگذاره،(با اشاره به گداعلی)اینم واسه خودش خدایی داره،(لابلای تماشاگران میگردد کسی چیزی نمیدهد) به حسنت نناز به یک تبی بنده به مالت نناز به یک شبی بنده غره نشو به خودت،تکبر نکن...
در یک جمعبندی ساده میتوان وجوه اشتراک و افتراق ساختار نمایش افعی طلایی با نقالی را به شرح زیر برشمرد -لوطی رمضان در این نمایشنامه باعنوان نقال اگرچه نقل اوزایک دستی و منطق دراماتیک برخوردار نیست اما تحت عنوان نقال،ماجرایی را که مربوط به امروز است با عنایت به اتفاقی که درگذشته رح داده نقل میکند."