چکیده:
یکی از موضوعاتی که در حیطه مطالعات قرآنی، توجه مستشرقان و قرآنپژوهان غیرمسلمان را به خود معطوف کرده است، رویکرد شکاکیت نوین است، بهگونهای که این مبحث چالشی و بحثبرانگیز در آثار خاورشناسان انعکاسی ویژه داشته است. ضرورت این پژوهش نشان میدهد که چگونگی نگرش به اعتبار تاریخی منابع صدر اسلام، ارتباط مستقیمی با برداشت ما از کیفیت خاستگاه اسلام و قرآن دارد. به نظر میرسد این رویکرد نیز مانند رویکرد نقد سنّت، معتقد است که منابع سنّتی در معرض تکامل بودهاند؛ اما وجود هرگونه حقیقت تاریخی یا هستهای از واقعیت تاریخی که بتواند حقیقت حوادث واقعه را بیان کند، انکار و رد میکند. این نوشتار در پی آن است که با روش توصیفی ـ تحلیلی، دیدگاههای مطرحشده در این رویکرد را تبیین کند و اشکالات آن را مورد نقد و بررسی قرار دهد. به نظر نگارندگان رویکرد مستشرقان معاصر در مطالعات قرآنی را میتوان به چهار رهیافت تقسیمبندی کرد: رهیافت توصیفی، نقد منبع، نقد سنّت و رهیافت شکاکیت. جستار حاضر با توجه به نقدهای بسیاری که بر رویکرد شکاکیت متوجه است، درصدد است تا با نقد این رویکرد، به بررسی، ظهور و افول تاریخی این رویکرد بپردازد.
One of the topics that has attracted the attention of non-Muslim Orientalists and Quranic scholars in the field of Quranic studies is the approach of modern skepticism, so that this challenging and controversial topic has had a special reflection in the works of Orientalists. The necessity of this research indicates that the way we look at the historical validity of the sources of early Islam has a direct relationship with our perception of the quality of the origin of Islam and the Quran. It seems that this approach, like the approach of criticism of tradition, believes that traditional sources have been subject to evolution; But it denies and rejects the existence of any historical truth or core of historical reality that can express the truth of the events of the orrurance. This article seeks to explain the points of view raised in this approach with descriptive-analytical method and criticize its ojectsions. According to the authors, the approach of contemporary Orientalists in Quranic studies can be divided into four approaches: descriptive approach, source criticism, Sunnah criticism and skeptical approach. Considering the many criticisms directed at the skepticism approach, the present research tries to examine the historical emergence and decline of this approach by criticizing this approach.
خلاصه ماشینی:
جان ونزبرو با آثاری مثل «مطالعات قرآنی: منابع و روشهای تفسیر متن مقدس» (Wansbrough, John, Qurānic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation, 1977)؛ که در 1977 م توسط انتشارات آکسفورد منتشر شد و در آن منابع و روشهای مختلف تفسیری قرآن مورد بررسی قرار گرفت و نیز «محیط فرقهای: محتوا و تکوین تاریخ نجات اسلامی» (Wansbrough, John, The Sectarian Milieu: Content and Composition Of Islamic Salvation History, 1978)؛ که در 1978 منتشر شد، و در واقع، ادامۀ دیدگاه وی در مطالعات قرآنی بود و در آن در پی نقد منابع سنّتی قرآن بود (Segovia, Carlos A.
اولیگ نیز مانند دیگر شکاکان نوین معتقد است که دو سده اول هجری در سایه تاریخ قرار گرفتهاند و نمی توان به منابع اسلامی اعتماد کرد؛ چون این منابع حدود دو سده با تأخیر نوشته شده است؛ یعنی زمانی که محمد( به الگویی برای هویت یک امپراتوری بزرگ و قدرتمند تبدیل شده که در نتیجه آن، روایات مربوط به زندگی پیامبر، با شرایط جدید همرنگ شده است.
درست ازاینروست که این روش و استنتاجهای تاریخیِ برآمده ازاینروش، از سوی برخی دیگر از خاورشناسان نیز مورد نقادی قرار گرفته است (نیلساز، خاورشناسان و ابن عباس: تحلیل انتقادی دیدگاههای خاورشناسان دربارۀ آثار تفسیری منسوب به ابن عباس، 1393 ش:60-65؛: پویازاده و پیروان، نقد و بررسی دیدگاه جرالد هاوتینگ در کتاب بتپرستی و ظهور اسلام، 1393: 33-60؛ گراهام، ملاحظاتی بر کتاب مطالعات قرآنی، در: زبان قرآن، تفسیر قرآن، 1391 ش:220-236)؛ برای نمونه، ویلیام گراهام برخی از فرضیات و نتایج ونزبرو را به دلیل ابتنای بر تحلیل ادبیِ صرف، غیرقابل قبول میداند.