چکیده:
سیاست جنایی، مجموعه پاسخهای هیأت اجتماع اعم از کیفری و غیرکیفری در قبال پدیده مجرمانه میباشد. دلماس مارتی براین باور است که باید از سیاست جنایی مفهومی را گزینش نماییم که عمده پاسخها رویکرد غیرکیفری داشته باشد اما در مقابل فوئرباخ آلمانی غالبا رویکرد کیفری بر پاسخهای هیأت اجتماع دارد که سیاست جنایی ایران نیز منبعث از این رویکرد است. تشهیر متهمان ازجمله واکنشهای ترذیلی و کیفری است که عمده توسط نهاد پلیس؛ البته تعداد اندکی از آنها به شکل خودسرانه و نه همه آنها؛ که موجب بدنامی این نهاد بزرگ میشوند؛ به عنوان بازوی قدرت و اجرای عدالت کیفری، صورت میگیرد. در این میان با توجه به آموزههای دینی و عرف حاکم بر جوامع و نیز فرهنگ ایرانی، در می آبیم که این نوع از برخورد متناسب با شأن، منزلت و جایگاه انسان نمیباشد و نیز از منظر حقوق کیفری، نظریات جرمشناختی و اسناد بین المللی اسناد میتواند در بوته نقد قرار گیرد. بنابراین تحلیل سیاست جنایی ایران در قبال این برخورد از اهمیت ویژهای برخوردار است تا عدم صحت این عمل نمایان گردد. در واقع سوال اصلی این پژوهش را میتوان بدین صورت بیان نمود؛ سیاست جنایی ایران در خصوص تشهیر مجرمان و متهمان دارای چه نقد و ایراداتی میباشد و اساسا آیا این نحوه از برخورد با متهمان از منظر فقه، حقوق کیفری ایران و اسناد بینالمللی مورد پذیرش است یا خیر؟ در این پژوهش با جستجو و مطالعه منابع کتابخانهای و مداقه در آثار فقهی و نظریات جرم شناختی، به آن پاسخ داده شده است.
Criminal policy is a set of responses of the community body, both criminal and non-criminal, to the criminal phenomenon. Delmas Marty believes that we should choose a concept of criminal policy in which most of the answers have a non-criminal approach, but in contrast to the German Feuerbach, he often has a criminal approach to the community's answers, from which Iran's criminal policy also derives. Defendants' disgrace is one of the derogatory and criminal reactions, mainly by the police. Of course, a few of them arbitrarily and not all of them; which cause the infamy of this great institution; It takes place as an arm of power and Implementation of criminal justice. In the meantime, according to the religious teachings and customs prevailing in Iranian societies and culture, we find that this type of treatment is not commensurate with human dignity and status and also from the perspective of law Criminal, criminological theories and international documents can be criticized. Therefore, the analysis of Iran's criminal policy in relation to this approach is of particular importance to show the inaccuracy of this action. In fact, the main question of this research can be expressed as follows; What are the criticisms and flaws of Iran's criminal policy regarding the disgrace of criminals and defendants, and basically, is this way of dealing with defendants acceptable from the perspective of jurisprudence, Iranian criminal law, and international documents? In this research, it has been answered by searching and studying library resources and studying jurisprudential works and criminological theories.
خلاصه ماشینی:
در واقع سؤال اصلي اين پژوهش را ميتوان بدين صورت بيان نمود؛ سياست جنايي ايران در خصوص تشهير مجرمان و متهمان داراي چه نقد و ايراداتي است و اساسا آيا اين نحوه از برخورد با متهمان از منظر فقه ، حقوق کيفري ايران و اسناد بين المللي مورد پذيرش است يا خير؟ در اين پژوهش با جست وجو و مطالعه منابع کتابخانه اي و مداقه در آثار فقهي و نظريات جرم شناختي ، به آن پاسخ داده شده است .
تشهير متهمان ، فقه ، اسناد بين المللي ، حقوق کيفري ايران ، سياست جنايي ايران مقدمه تشهير صرف عدم تغاير با موازين فقهي و حقوقي در واقع ، پاسخ مناسبي در قابل پديده مجرمانه محسوب نميشود و دولت ها بايستي بتوانند با توسل به دلايلي آن را توجيه کنند که آيا اين مجازات از نظر تئوري يا عملي موجه بوده و سبب تحقق هدف هاي مشخصي از سيستم عدالت کيفري ميشوديا خير؟ بنابراين ، اگر دلايل کيفرشناسانه و ضروريات اخلاقي و ساختاري جامعه ، اين مجازات را توجيه ننمايند، شرط مهم اساسي کيفرگذاري نيز محقق نخواهد شد.
در اين پژوهش با مداقه در منابع فقهي و غور در قوانين کيفري جهت کشف مراد قانون گذار و نيز احراز نظر شارع و با عنايت به نظريات جرم شناختي و اسناد بين المللي و با رعايت توجه و دقت بر مفاهيم سياست جنايي به عنوان يک رشته نوبنياد و مؤثر در نظام عدالت کيفري ، در راستاي نقد اين کيفر به عنوان يک پاسخ ناکارآمد و داراي تبعات سهمگين ، تشهيرشوندگان بسان قوچ ، قرباني سياست هاي اشتباه قلمداد ميگردند.