چکیده:
نگارنده جایگاه اسماء و صفات الهی در معرفت خداوند متعال را تبیین میکند. بدین روی، بیان میدارد که صفت و اسم، شباهتها و تمایزهایی دارند، ولی همگی مخلوق خدایند تا بشر را به معرفت خدا برسانند. البته به دلیل تنزیه خداوند حکیم از حدّ تعطیل و حدّ تشبیه، اسماء و صفات با مفاهیم عامّ خود، اشاره دارند به خدایی که منزّه از اشارۀ مخلوق است. ولی در همین جایگاه، جز به تعیین خداوند، نمیتوان آنها را باب معرفت خداوند دانست. بعثت انبیاء نیز در این راستا اهمیت دارد. نقد برخی ازدیدگاههای مکاتب بشری در باب توحید نیز در ضمن مباحث مقاله آمده است.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژه: اسماء و صفات؛ معرفت خدا؛ تنزیه خدا؛ بعثت پیامبران مقدمه بر اساس تذکرات و آموزههای وحیانی (کتاب و سنت) در حیطۀ معرفت بالآیة که معرفتی عامّ برای عموم انسانهاست، چگونه خداوند متعال با آنچه که خود آنها را وصف تکوینی و اسماء لفظی خود میداند، خوانده و عبادت میشود، درحالیکه با این اسماء تکوینی و اسماء لفظی نشاندار و موصوف نمیگردد؟ (بحار الأنوار، ج4، ص166) در موضوع اسماء و صفات باید اشاره گردد که جایگاه صفت و موصوف در مخلوقات، از عقل و فکر و ادراکات بشری سرچشمه میگیرد.
لذا با آگاهی به اینکه معرفت خداوند متعال خارج از ادراکات بشری است، در بین آیات الهی این صفات و اسماء گزینش شده، نه به دلالت ادراکی بشر بلکه به دلالت وجودی خود درکمالات مخلوقی خود _ بدون آنکه سخنی از احاطه در میان باشد_ به عنوان «نشانه» و «علامت»، او تبارک و تعالی را نشان خواهند داد (بحار الأنوار، ج10، ص315).
اسما و صفات مخلوقاند نکتۀ مورد تأکید و اهمیت آنکه این آیات و اوصاف و اسماء و نشانهها و علائم، همگی مخلوق خداوند متعال اند، که خداوند متعال به علم خود تعدادی محدود از آنها را برگزیده و جعل کرده که صفت یا نشانه و اسم یا علامت بینشانی و لا موصوفیت ذات او تبارک و تعالی باشند.
منشاء لاموصوف بودن خداوند متعال، در ذات وکمالات متباین و لایتناهیت او با مخلوقات نهفته است وگرنه وصف، واجد و دارای معنای واصفیت خود است، ولیکن او تبارک و تعالی با این وصف خلقی که مخلوق اوست، موصوف نمیگردد؛ همچنان که او با خلق مخلوقات متنوّع خودش تغییر نیافته و متعیّن و محدود به آنها نمیگردد.