چکیده:
شاید هیچ موضوعی به اندازه تعاملات «دولت اسلامی» در عرصه روابط بینالملل مورد کنکاش در فقه اسلامی قرار نگرفته است. اگر دو موضوع «جنگ» و «صلح» را به گفته دانشمندان حوزه روابط بینالملل اساسیترین مباحث رشته حقوق بینالملل بدانیم، و سپس مباحث متعددی از فقه اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم آنگاه در خواهیم یافت که گفتگوهای این دانش درباره جنگ (جهاد) و صلح و نیز لزوم رعایت ارزشهای دینی در بارهی دشمنان و حتی حیوانات و اشیاء بیجانی مثل درختان، گسترده و ارزشمند است. در گذشته معمولا فقهاء با تقسیمبندی دو گانه عالم به دارالاسلام و دارالحرب به تنظیم علاقات و روابط دولت اسلام با سایر دولتها میپرداختند. امروزه شاید تاکید و تداوم تقسیمبندی دو گانه و رو در روی عالم به دارالاسلام و دارالحرب، ناتوان از درک دولتهای اسلامی از کلیت جهان و نقشی که باید در آن ایفا کنند باشد و ما را تشویق نماید تا بهرهمندی از همان ذخائر دینی، تعاملات دولت دینی با نظام بینالملل در قالب مفاهیم دیگری، تفسیر کنیم؛ از این رو، مهمترین پرسش این مقاله آن است که آیا مفاهیم سنتی فقه اسلامی در تبیین روابط بین الملل کنونی کفایت میکنند و یا اینکه نیازمند بازنگری در ذخائر واژگانی دیگری از درون همین دستگاه فقه است؟ در پاسخ به این پرسش به نظر میرسد مفهوم «دارالدعوه» و یا «دارالشهاده» مفاهیمی هستند که به عنوان بدیل «دارالحرب» بهتر میتوانند روابط انسانهای وابسته به تمدنها، فرهنگها، ادیان و اخلاقهای متفاوت اما سازگار با هم را در دولتها و جوامع چند فرهنگی که بدور از تقابل دو گانه داراالاسلام و دارالحرباند را توضیح و تبیین کنند. گرچه مفهوم دارالعهد، پتانسیل زیادی جهت عبور ما از مفهوم دارالحرب دارد، اما بنا به دلایلی که در متن این مقاله میآید این مفهوم تنها در پرتو دو مفهوم دارالاسلام و دارالحرب، معنا مییابد و بیشتر به درد توصیف وضعیت بدون جنگ میخورد تا تبیین و توضیحی از وضعیت کنونی ما در جهان معاصر.
“The Islamic government’s” interactions in international relations are probably the most studied topics in Islamic FIGH. Considering “war” and “peace” the most important topics in international law, if we study Islamic FIGH issues, it is obvious that there are many important concerns about war (Jihad) and peace and the right of enemies and even lifeless things like animals and trees. Previously Islamic scientists analyzed foreign relations under terms of “Dar Al-Salam” and “Dar al-Harb”. Today this classification may not show the new situation of the world and the role of Islamic countries in it, so using Islamic sources we should define new concepts to analyze international interactions in Islamic countries. The main question of this article is “Can traditional terms in FIGH describe international relations in the new world? Or “Can we find new terms in FIGH lexicon to describe these issues?” It seems that the terms “Dar Al-Shahadah” or “Dar Al-Davah” are more suitable terms to replace “Dar Al-Harb” to describe people of different civilizations, cultures, religions and moralities but who live in peace with others in Islamic and multicultural societies. There is no need to use the terms “Dar Al-Salam” and “Dar Al-Harb”. Although the term “Dar Al-Ahd” has a potential to replace “Dar Al-Harb” but this term is just can be conceptualized under the terms “Dar Al-Salam” and “Dar Al-Harb” in peaceful situations and is not suitable to describe our position in the modern world.