چکیده:
عدموجود نام امامعلی(ع) در متن قرآنکریم، از یکسو، پارهای از اخباریانشیعه را برانگیخته تا بهاستناد برخی از روایات، از حذف نام آنحضرت از قرآنکریم، سخن بگویند و ازسویدیگر، برخی از مخالفان شیعه آن را ابزار شبهه افکنی در خلافت بلافصل امام علی(ع) قرار داده اند؛ عدمذکر نام در نصّ تنزیلی قرآنکریم، مبتنی بر علل و مصالح متعدّدی است؛ یکیاز دلایلی که تاکنون مورد بررسی علمی قرار نگرفته، سنّت آزمونالهی در خلافت پیامبر اعظم(ص) است. پژوهۀ پیشِرو، با روش توصیفی-تحلیلی و بااستناد بهآیات، روایات وشواهدتاریخی،رفتار گروههای دخیل در آزمون شناخت و پیروی از رهبر الهی را در جامعۀ معاصر نبوی ، مورد بررسی قرارداده و سپس نقش بیبدیل عدمذکر نام امامعلی(ع) درآشکارسازی منویات باطنی افراد وتحقّق بهینۀ این آزمون مهمّ را باز نمایاندهاست. همچنین در فرض ذکر نام، پیامدهای احتمالی خطرناکتر آن را، پیش رو نهادهاست.ضمنا پیش از ورود به بحث آزمون الهی، با بیان مراد برخی روایاتِ مدّعیِ ذکر نام، شبهۀ آن برطرف شده است.
The absence of the name of Imam Ali (AS) in the text of the Holy Quran, on the one hand, has aroused some Shiite akhbaris to speak about the removal of his name from the Holy Quran, based on some narrations, and on the other hand, some Shiite opponents use it as a tool to cast doubt on the caliphate. (AS) have placed.The omission of the name is based on various causes and materials; One of the reasons that has not been studied scientifically so far is the tradition of the divine test in the caliphate of the Holy Prophet (PBUH). Leading researcher, with a descriptive-analytical method and based on verses, narrations and historical evidence, has studied the behavior of groups involved in the test of knowing and following the divine leader in contemporary prophetic society and The irreplaceable role of not mentioning the name of Imam Ali (AS) in revealing the inner menus of individuals and the optimal realization of this important test is reflected Also, assuming the name is mentioned, there are potentially more dangerous consequences Meanwhile, in the introduction, the meaning of some narrations claiming to mention the name, its expression and its suspicion have been removed.
خلاصه ماشینی:
٢- روايات ناظر به اضافات حاوي نام ؛ اين اضافات جزو نصّ تنزيلي قرآن نبوده اما جزو تفسيري است که طبق آيات ١٧-١٩ سورة قيامه بر پيامبر اکرم وحي مي شده و ايشان نيز آنرا براي اصحاب بيان مي فرمود(مجلسي ١٩٨٣، ٢٨/١٩؛ قرطبي ١٤٠٨، ٣٩/٨) و امام علي عليه السلام و برخي از اصحاب ، آن را همراه آيات در مصاحف خويش مينگاشتند.
از جمله بحراني در غايه المرام ، شرف الدين در المراجعات ، علامۀ اميني در الغدير ، حامد حسين در عبقات الانوار و شوشتري در احقاق الحق ّ، ولي باز هم برخي از مخالفان ، اين شبهه را طرح و منتشر مي سازند که اگر علي (ع )، خليفۀ بلافصل پيامبر است ؛ پس چرا نام آن حضرت در قرآن ذکر نشده است ؟ پيشينۀ بحث از نظر پيشينه شناسي، اولين کسيکه اين بحث را به عنوان يک چالش مطرح نموده ، معاويه ابن ابيسفيان است که در نامه اي به امام علي(ع )، آن را چنين نگاشته است ؛ « فأ خِْبرْ نا م ا فضْلُ قر ا بِتک و م ا فضْلُ ح قِّک و أْ ين و ج دْت اسْم کِ فيِ ک تاب ِالله »(ابراهيم بن محمد ثقفي؛ج ١ص ١٩٥- ٢٠٣؛ مجلسي، ١٩٨٣م ، ج ٣٣ص ١٣٨)؛«پس به ما خبرده برتري تو در قرابت (به رسول خدا) و حق ّ(خلافت ) چيست ؟و اين که نام خودت را(به عنوان خليفۀپيامبر) در کجاي کتاب خدا يافته اي؟!» اين مساله در پاره اي از روايات کعب الاحبار نيز يافت ميشود که محدث نوري به آن نيز استناد جسته است .