چکیده:
هدف مقاله بررسی مقادیر وابسته به وضعیت ضریب فزاینده مالیاتی در ایران براساس مدل آستانهای رومر و رومر (2010) با استفاده از دادههای فصلی 1398: 04 -1369: 02 است. بدینمنظور، از مدل پویای آستانهای سی. رومر و دی. اچ. رومر (2010) استفاده شد تا ضرایب وابسته به وضعیت درآمدهای مالیاتی برای بررسی آثار سیاستهای مالی بر تولید در اقتصاد ایران بهدست بیاید. نتایج نشان داد ضرایب فزاینده در رژیمهای پایین و میانی رشد اقتصادی معنادار نیست؛ اما ضریب فزاینده مالیاتی در رژیم بالای رشد اقتصادی کاملا معنادار است. همچنین، ضرایب فزاینده مالیاتی در دورههایی با رشد پایین اقتصادی، کوچکتر میشوند و این ضرایب در زمانهای رشد بالا نسبت بهکل دوره نمونه بزرگتر میشوند. بنابراین، اگرچه سیاستهای مالیاتی در دوران رکود نقش موثری ایفا نمیکنند؛ اما در دوران رونق میتوانند به ابزار کاملا موثری برای تثبیت و ماندگاری رشد اقتصادی تبدیل شوند. بنابراین، بهتر است در دورههایی با رشد پایین تولید سیاستگذاران از کاربرد محرکهای مالیاتی بهعنوان ابزاری برای افزایش تقاضا و رشد تولید بپرهیزند؛ اما با بالا رفتن رشد تولید، محرکهای مالیاتی میتواند ابزار مناسبی برای ماندگاری رشد اقتصادی تلقی شود و به سیاستگذاران کمک کند با استفاده از این ابزار، تداوم رشد تولید را میسر کنند.
Changes in taxes under different conditions of output growth can have completely different macroeconomic effects, and in this regard, some empirical evidence emphasizes the non-linearity and state-dependent effects of fiscal policy. This paper examines the state-dependent behavior of tax multiplier in Iran. Accordingly, a threshold model of specification presented by Romer and Romer (2010) is used to examine the coefficients related to the status of tax revenues to examine the effects of fiscal policies on output in the Iranian economy. The results of this study using quarterly data 1369: 02- 1398: 04 show that tax multiplier in low and medium regimes of economic growth is not significant. But the rising tax multiplier in a high-growth regime is quite significant. Also, increasing tax multiplier coefficients become smaller in periods of low economic growth, and these coefficients become larger in periods of high growth than in the entire sample period. Thus, tax policies in good times are quite effective tools, and the results emphasize the role of tax policies as a stabilizing tool by using the "right tool" at the "right time". Thus, although tax policies do not play an effective role during a recession, they can become a very effective tool for stabilizing and sustaining economic growth during a boom.
خلاصه ماشینی:
رومر٨ (٢٠١٠) استفاده ميشود تا ضرايب وابسته به وضعيت درآمدهاي مالياتي براي بررسي آثار سياست هاي مالي بر توليد در اقتصاد ايران تحصيل 1 Financial Incentives 2 Blanchard 3 Eichenbaum 4 Rachel & Summers 5 Aursland, Frankovic, Kanik & Saxegaard 6 Sims & Wolff 7 Mittnik & Semmler 8 Romer, C.
1 Fiscal Multipliers 2 Blanchard & Leigh 3 Blanchard & Perotti 4 Barro & Redlick 5 Mertens & Ravn 6 Vector Autoregression Models (VAR) 7 Leeper, Walker and Susan Yang 8 Dynamic Stochastic General Equilibrium Modeling (abbreviated as DSGE, or DGE, or sometimes SDGE) از طرف ديگر، ادبيات گسترده اي در مورد آثار وابسته به وضعيت شوکهاي مالي وجود دارد.
1 Auerbach & Gorodnichenko 2 Bachmann & Sims 3 Ramey & Zubairy 4 Candelon & Lieb 5 Arin, Koray & Spagnolo 6 Jones & Olson حسين پور، هژبرکياني، زندي، دهقاني و سعيدي (١٣٩٨) در مطالعه خود - با هدف بررسي واکنش سياست هاي مالي به بحران هاي مالي و نيز اثرگذاري شوکهاي سياست مالي بر رشد اقتصادي- به برآورد ضرايب فزاينده مالي (مخارج دولت ، ماليات و پرداخت هاي انتقالي) کشورهاي منتخب منا با استفاده از رهيافت PVAR (براي دوره زماني ٢٠٠٠ - ٢٠١٦) و نيز ايران با استفاده از روش VAR (براي دوره زماني ١٩٨٠ - ٢٠١٦) پرداختند.
Economic Modelling (به تصویر صفحه مراجعه شود) منبع : يافته هاي پژوهش ضرايب فزاينده در رژيم مياني رشد اقتصادي، درمجموع ، مثبت است ؛ اما، بررسي آزمون معناداري اين ضرايب با استفاده از آزمون محدوديت هاي والد نشان ميدهد اين ضرايب معنادار و درمجموع ، ضريب فزاينده مالياتي نيز در چنين رژيمي معنادار نيست .