چکیده:
ارتباط شناختی ما با خویشتن، ارتباط معرفتی ما با خدا را رقم می زند. خدا فراموشی، خودفراموشی را به میان می آورد و کسی که از تجاوز به حقوق دیگران دغدغه ای ندارد، نه حد و حرمت خود را نگه می دارد و نه حریم کبریایی را حرمت می نهد.
خلاصه ماشینی:
"ارتباط با طبیعت نیز چنین است:رابطهء معرفتی،تسخیری، تخریبی،حفاظتی و...
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا مثنوی معنوی،1/512 ارتباط با دیگران،چون سایهای است که افکنده میشود، این سایه هرچند بلند باشد،اما سوی ما بازخواهد گشت: گرچه دیوار افکند سایه دراز بازگردد سوی او،آن سایه باز مثنوی معنوی،1/412 در مواجهه با طبیعت بهنحو مستمر با آن دادوستد داریم.
مواجهه با طبیعت و محیطزیست، بازخوردی را در ارتباط ما با دیگران میآفریند و نوع رابطهء ما با دیگران،ارتباط ما با خویشتن را تعین میبخشد.
شبکهء ارتباطی که انسان آن را میآفریند و خود را در آن زندانی میکند،مانند کوه یخ،بخش عظیمی را در زیر و ناپیدا دارد و همین ناپیدایی موجب عدمانگاری آن میشود و ما را نسبت به آفات آن آسیبپذیر میسازد.
مثنوی معنوی،491 و 1/391 آسیبهایی که در شبکهء ارتباطی بر دل ما وارد میشود، بسی دشواریاب است و اگر انسانها میتوانستند خار در دل را رصد کنند،غم و رنج بر کسی مستولی نمیشد."