خلاصه ماشینی:
"پس چه چیزهایی میتواند توجیه کنندهی باورهای ما باشد؟ آیا دلیل و شاهدی انکارناپذیر لازم است، درست همچون زمانی که باور داریم 4=2+2 ، یا هنگامی که احساس درد داریم و هیچ امری نمیتواند باور ما را نسبت به درد خدشهدار سازد؟ آیا میتوان دلیل کافی برای توجیه باورهایمان در مورد اشیای مادی و طبیعی و یا باورهایمان در مورد اذهان دیگر، باورهایمان پیرامون گزارههای متافیزیکی، نظیر وجود خدا یا اختیار بشری، در دست داشت؟ پیش از آنکه یک شخص ادعا کند میداند باوری صادق است به چه میزان باید از دلیل و قرینه برخوردار باشد؟ ما مسألهی توجیه را در خلال فصلهای ششم تا نهم مورد بررسی قرار داده و مفهوم معرفت را در فصل پنجم، به نحو دقیقتری، تحلیل خواهیم نمود.
آیا میتوان چیزی را شناخت؟ اجازه دهید به سومین پرسش خویش بازگردیم: آیا اساسا میتوان چیزی را شناخت؟ یا اینکه ما انسانها در مورد مهمترین موضوعات حیات خویش محکوم به جهل و توهم هستیم؟ اگر معرفت مستلزم آن است که ما در باورهایمان کاملا موجه باشیم، آیا هرگز میتوان در باورهای خویش توجیه کامل داشت؟ آیا این امکان وجود ندارد که دائما توسط طبیعت یا موجودی شرور و شیطانی دچار فریب و نیرنگ شده باشیم؟ شکاکیت، نظریهای است مبتنی بر آنکه ما انسانها دارای هیچ نوع شناخت و معرفتی نیستیم یا حداقل نمیتوانیم اکثر چیزهایی را که مدعی شناخت آنها هستیم بشناسیم."