چکیده:
علامه مصباح در سالهای پس از پیروزی انقلاب به روشنگری در زمینه مسائل مطرح درباره حکومت دینی و نظام ولایت فقیه، دیدگاه خود را شفاف در کتابها، مصاحبهها و سخنرانیهای متعدد ارائه داده و در برابر دیدگاههای غیر منطبق با نظام عقیدتی اسلامی با صراحت اعلام موضع میکردند. ازاینرو از سوی مخالفان مورد اتهامهایی قرار میگرفتند؛ از جمله اینکه میگفتند ایشان به استبداد دینی باور دارد و معتقد است که مردم فقط وظیفه اطاعت از ولی فقیه را دارند و بس. در این مقاله برآنیم تا با استناد به سخنان صریح ایشان، این مساله را تبیین کنیم که از دیدگاه ایشان حکومت دینی چه تکالیف و وظایفی در قبال مردم دارد و مردم چه حقوقی بر حکومت دینی دارند تا معلوم شود ایشان به مردمسالاری دینی باور دارند، نه به استبداد دینی. برای پژوهش در مساله اصلی این مقاله، ناچاریم به بررسی مسائل فرعیای مثل «معنای حکومت دینی»، «معنای حق حاکمیت»، «تلازم حق و تکلیف» و... بپردازیم. روش تحقیق این مقاله هم روش استدلالی تحلیلی است.
After the Islamic revolution of Iran, Allamah Misbah shed light on the issues raised about religious government and wilayah al-faqih (guardianship of the Jurist). He presented his views clearly in his books, interviews and numerous lectures and took strong stance against the views that were not in agreement with the Islamic belief system. Hence, he was subjected to allegations by his opponents, such as, he was accused of believing in religious dictatorship, who believes people only have the duty to obey the Wali al-faqih and that’s it.In this paper, by referring to his explicit words, the responsibilities and duties of religious government towards the people and the rights of people on the government are elaborated from his viewpoint, so that it could be established that he believes in religious democracy, and not religious dictatorship.In order to research the main issue of this paper, the secondary issues like “meaning of religious government”, “meaning of right to sovereignty”, “relationship between right and obligation” etc. are first analyzed. The research methodology of this paper is logical analytical approach.
خلاصه ماشینی:
یکی از مهمترین شبهات این است که نظام دینی، نظامی استبدادی و دیکتاتوری است و برای مردم هیچ حقی قائل نیست و مردم را ملزم به اطاعت بی چون و چرا میکند؛ بهخصوص اینکه کسانی مثل علامه مصباح4 به صراحت در مسأله مشروعیت نظام دینی گفتند که حکومت دینی مشروعیت الهی دارد و مردم هیچ مشروعیتی به نظام دینی اعطا نمیکنند.
برای رفع این اتهام، برآنیم تا با بررسی سخنان علامه مصباح نشان دهیم که حتی کسانی مثل ایشان هم که مشروعیت نظام دینی را الهی میدانند و نقشآفرینی مردم را فقط برای فعلیت یافتن حاکمیت دینی و کارآمدی آن میپذیرند، قائلند که چنین نیست که حکومت دینی هیچ وظیفه و تکلیفی در برابر مردم نداشته باشد و فقط از آنان مطالبه اطاعت داشته باشد.
برای رسیدگی به این مسأله مهم ـ که سؤال اصلی این مقاله است ـ چندین مسأله جزئیتر هم باید مورد تأمل قرار گیرد؛ از جمله معنای حکومت دینی، تفکیک قوا در حکومت دینی، مشروعیت حکومت دینی، تلازم حق و تکلیف، وظایف حکومت دینی در برابر مردم، حقوق مردم بر حکومت دینی و بالاخره وظیفه مردم در برابر حکومت دینی.
این وظیفه كه دولت اسلامی باید دغدغه اجرای شعائر الهی و احكام و قوانین اجتماعی اسلام را داشته باشد، سبب شده تا بعضی یکی از اهداف حکومت دینی را "ایجاد محیطی مساعد برای رشد فضائل و تحقق بندگی" معرفی کنند (نوروزی، 1380، ص104-105؛ همو، 1385، ص195).