تبیین مولفه های اثربخشی مدارس دوره ابتدایی بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مقاله

هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه های اثربخشی مدارس دوره ابتدایی بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برای ارائه الگوی مطلوب در استان قزوین انجام شده است. روش: روش تحقیق آمیخته (کمی،کیفی) است. در بعد کیفی، از روش اکتشافی و تحلیل مضمون استفاده شده است و ابزارهای آن، کدگذاری باز، نظری و انتخابی بود. جامعه آماری شامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مصوبات اجرایی مدارس و برنامه درسی ملی می باشد. در بعد کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شده که ابزارآن پرسشنامه بوده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر کارشناسان و پایایی آن با آلفبای کرونباخ بررسی و مورد تایید قرار گرفت. با استفاده از روش طبقه ای نسبتی، 300 نفر از جامعه آماری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شد. از مدل اندازه ‎گیری تحلیل عاملی تاییدی در نرم‌‌افزار SPSS و از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری برای برآورد اعتبار الگوی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین مؤلفه های راهبری و مدیریت تربیتی 39/4، برنامه درسی 36/4، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی 57/4، تأمین و تخصیص منابع مالی 68/4، تأمین فضا، تجهیزات و فن آوری 56/4، پژوهش و ارزشیابی 56/4 بیشتر از سطح متوسط 3 می‎باشد و دارای بار عاملی مناسب برای پیش بینی الگوی دستیابی به مدارس ابتدایی اثربخش بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می‎باشند. نتیجه گیری: مدارس دوره ابتدایی جهت حرکت به سمت اثربخشی بیشتر نیازمند تغییر نگاه مدیریت و رهبری، محتوای برنامه درسی به روز و کارآمد و نیروی انسانی آموزش دیده می باشد.

Purpose: The present research was conducted with the aim of explaining the effectiveness of elementary schools based on the document of fundamental transformation of education in order to provide an ideal model in Qazvin province. Method: Its research method is mixed. In the qualitative dimension, the exploratory method and thematic analysis have been used, and its tools are: open, theoretical and selective coding, and its statistical population includes: the document of fundamental transformation of education, executive approvals of schools, and the national curriculum. In the quantitative aspect, the descriptive and descriptive survey method was used, the research tool is a questionnaire whose validity was checked and confirmed by experts and reliability by Cronbach's alphabet. Using proportional stratified method and Cochran's formula, 300 people from the available statistical population were selected as a sample. In the quantitative part, Cronbach's alpha was used for the normality of the data and for the reliability of the Kolmogorov Smirnov goodness of fit test, and the validity of the measurement model was used from the confirmatory factor analysis with the t test in the SPSS software, and structural equation modeling analysis was used to estimate the validity of the presentation model. Findings:The results showed: the average of educational leadership and management components is 4.39, curriculum is 4.36, teacher training and provision of human resources is 4.57, provision and allocation of financial resources is 4.68, provision of space, equipment and technology is 56 4.4, research and evaluation is 4.56 more than the average level of 3 and has a suitable factor load for predicting the pattern of achieving effective primary schools based on the document of the fundamental transformation of education. Conclusion: In order to move towards more effectiveness, elementary schools need a change in management and leadership, up-to-date and efficient curriculum content, and trained human resources.