چکیده:
از ابتدای دهة 1920 و بهویژه پس از تصمیم جامعة ملل در 16 دسامبر 1925 دربارة الحاق ولایت موصلِ کردنشین به بغداد و بصره (دولت مرکزی عراق)، جنبش سیاسی کُرد، آغاز شده است. این جنبش از آن زمان تاکنون، طیفی از اهداف را از زیست در درون حکومت با حقوق مشخّصی تا استقلال و تشکیل یک دولت مستقل دنبال کرده است، امّا پس از اشغال عراق بهوسیلة آمریکا در سال 2003 و تصویب قانون اساسی جدید دائم؛ عراق فدرال، دموکراتیک و پارلمانی براساس مادة اول این قانون پذیرفته شد. در این زمینه، پرسش پژوهش حاضر این است که چرا باوجود طرح مسئلة فدرالیسم در قانون اساسی عراق، این شکل حکومتی هنوز بهطور کامل در اقلیم کردستان، محقّق و عملی نشده است. پاسخ موقّت به این پرسش بهعنوان فرضیة پژوهش آن است که علّت عدم تحقّق کاملِ شکلگیری حکومت ایالتی کردستان و عملینشدن آن را باید در سطح داخلی حکومت اقلیم کردستان، یعنی نظام و جامعة سیاسی کردستان عراق جستجو کرد. به این معنی که وجود چهار دسته از عوامل؛ یعنی عامل ساختارهای معیوب، عامل نهادی محدودکننده، عامل جامعة سیاسی نامتکثّر و عامل افکار عمومی نامتشکّل به همراه وجود گفتمانهای رقیبی مانند کنفدرالیسم (در قالب شکلگیری دولت مستقل کرد) و ایدة کردستان بزرگ در میان کردهای عراق بهعنوان متغیّرهای مستقل؛ باعث عدم شکلگیری و تحقّق کامل حکومت ایالتی کردستان شدهاند. در تجزیه و تحلیل عوامل عدم استقرار کامل فدرالیسم در عراق و بیقراری و هژمونیکنشدن آن در اقلیم کردستان عراق این مهم بهدست میآید که همیاری این عوامل راه را بر تثبیت هژمونی گفتمان فدرالیسم بسته و برگزاری همهپرسی در اقلیم کردستان عراق و بهسمت کنفدرالیسم و تشکیل دولت مستقل حرکت کرد در اذهان مردم و نخبگان اقلیم، ناقوس زوال مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی فدرالیسم را به صدا درآورده است، بهگونهای که ممکن است گفتمان فدرالیسم درنهایت عرصة قدرت را به پادگفتمانهای رقیب واگذار کند. برای بررسی این فرضیه، روش پژوهش نوشتار پیش رو، مقایسهای و تحلیلی است و هدف پژوهش آن است که با مقایسة حکومت ایالتی کردستان با واحدهای فدرال در آمریکا و سوئیس موضوع را بررسی کند.
The Kurdish political movement began in the early 1920s, and especially after the decision of the League of Nations on December 16, 1925, to annex the Kurdish province of Mosul to Baghdad and Basra (the central government of Iraq). The movement has since pursued a range of goals, from living within the government with a definite right to independence and forming an independent government, but after the US occupation of Iraq in 2003 and the adoption of a permanent new constitution; A federal, democratic and parliamentary Iraq was adopted under Article 1 of this law. In this regard, the question of the present study is why, despite the issue of federalism in the Iraqi constitution, this form of government has not yet been fully implemented in the Kurdistan region. The temporary answer to this question as a research hypothesis is that the reason for the non-implementation and full realization of the formation of the Kurdistan Provincial Government should be sought within the internal level of the KRG, ie the political system and society of Iraqi Kurdistan. In the sense that there are four categories of factors; That is, the factor of flawed structures, the limiting institutional factor, the factor of an incomplete political society, and the factor of unorganized public opinion with rival discourses such as confederalism (in the form of an independent Kurdish state) and the idea of a greater Kurdistan among Iraqi Kurds as independent variables; They have prevented the formation and full realization of the Kurdistan provincial government. In analyzing the factors of the lack of full establishment of federalism in Iraq and its unrest and lack of hegemony in the Iraqi Kurdistan region, it is important that the cooperation of these factors paves the way for establishing the hegemony of federalism and holding a referendum in Iraqi Kurdistan and moving towards Confederalism and the formation of an independent Kurdish state have sounded the bell for the decline of the legitimacy, acceptability and efficiency of federalism in the minds of the people and the elites of the region. So that the discourse of federalism may eventually cede power to rival counter-discourses. To test this hypothesis, the research method of the article is a comparative and analytical method and the purpose of this article is to examine the issue by comparing the Kurdish state government with the federal units in the United States and Switzerland.
خلاصه ماشینی:
کشـــور عراق نيز عطف به اينکه کشـــوري چندقومي و چندمذهبي اســـت ، هم براساس مادة چهار قانون اساسي موت و هم براساس مادة اول قانون اساسي دائم ، فدراليسم را به عنوان فرم حکومتي خود براي دوران پس از سـقوط صـدام انتخاب کرده اسـت و تلاش هاي کردها نيز در اين ميان بسيار مؤثر بوده است ، هرچند کردهاي عراق ، هنوز هم به باور خودشان ، به بعضي از اهداف خويش نرسيده اند؛ البته اگرچه سيستم فدرال تنها در منطقۀ اقليم شکل گرفته و در ساير مناطق عراق هنوز فدرال پانگرفته است ، اما حتي در ميان کردها نيز درمورد فدراليسم اجماع وجود ندارد.
ساختار و تشکيلات حکومتي و اداري کردستان عراق کردستان عراق بين هشت استان واقع شده است ؛ که از اين ميان حکومت اقليم کردستان بر چهار استان اربيل ، سليمانيه ، دهوک و حلبچه که از اواخر سال ١٣٩٢، از استان سليمانيه جدا و مستقل شده است و نيز قسمت هايي از استان هاي نينوا و دياله تسلط دارد (٢٠١٨ ,Kurdistan's Geography and Climate)؛ همچنين حکومت کردستان انضمام استان کرکوک و بخش هاي بزرگ تري از استان هاي نينوا، دياله و صلاح الدين را درخواست کرده است (شکل شماره ١).
در اين زمينه ، تثبيت نشدن و عدم تنفيذ قانون اسا سي اقليم کرد ستان ، مشروعيت سيا سي اقليم کردستان و شکل گيري يک دولت قانوني و نهادهاي مرتبط با آن را با مشکل روبه رو ساخته است ؛ از سوي ديگر، در مباحث قانون گذاري، اجرايي و قضايي در قانون اسا سي عراق تفاوت هايي نسبت به ساير تجارب موق فدراليسم مشاهده مي شود که باعث شده ا ست که اين نهادها کارکردهاي خود را به طور صحيح انجام ندهند.