چکیده:
واپسین قرن دورۀ صفویه به دلیل ضعف حکومت مرکزی، موجب شورشهای اعتراض آمیزی همچون شورش غریبشاه ویا رستم خان سپهسالار و...علیه حکومت مرکزی شد. مورخان این دوره ضمن وابستگیها یا تمایلات جانبدارانه درباری، علاوه بر گزارش شورش و تاکید بر عدالت شاهان، به توجیه علل این شورشها پرداخته و در بخش اعظمی از گزارشات، صرفا سرداران یاغی و یا طوایف شورشی را مقصر قلمداد کردهاند وتقریبا در هیچ یک از این منابع مطالبی در خصوص علل واقعی حدوث این شورشها و همچنین تحلیل پیامدهای آنان آورده نشده است. به دلیل وابستگی های مورخان به دربار و ساختار دیوان سالاری، دیدگاه حاکمیتی در ارائه گزارشات و تبیین علل و پیامدهای این اعتراضات بسیار پر رنگ است. براین اساس، پرسش اصلی در این پژوهش این است که شورشها و درگیریهای داخلی چه جایگاهی را در آثار تاریخنگاری سده پایانی عصر صفوی به خود اختصاص داده اند؟ انعکاس این شورشها بر اساس نگرش مورخان و حجم منابع تاریخی و موقعیت اجتماعی و سیاسی مورخان در این دوره متفاوت بوده و به علل مذهبی و دینی و اجتماعی و سیاسی و ... بستگی دارد. انجام پژوهش حاضر به روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای وتحلیل محتوا میسر شده است.
The last century of the Safavid period, due to the weakness of the central government, led to protest revolts such as the revolt of Gharib Shah or Rostam Khan Sepahsalar and ... against the central government. Historians of this period, in addition to court affiliations or partisan tendencies, in addition to reporting the revolt and emphasizing the justice of the kings, have justified the causes of these revolts and in most of the reports have blamed only the rebel leaders or insurgent tribes. None of these sources provides information on the real causes of these riots as well as the analysis of their consequences. Due to the dependence of historians on the court and the structure of the bureaucracy, the ruling view is very colorful in presenting reports and explaining the causes and consequences of these protests. Accordingly, the main question in this study is what place did riots and internal conflicts have in the historiographical works of the last century of the Safavid era? The reflection of these revolts is different based on the attitude of historians and the volume of historical sources and the social and political position of historians in this period and depends on religious, religious, social, political and ... causes. The present research has been done by library data collection and content analysis..
خلاصه ماشینی:
شورش هاي گوناگون اين دوره همچون تشنجات زمان شاه عباس اول , از پيش زمينه هاي تاريخي، شرايط سياسي, تحولات اجتماعي، ديدگاههاي ايدئولوژيک ومشکلات اقتصادي دولت صفويه نشات گرفته بود.
شورش غريب شاه گيلاني(١٠٣٨ق )(وحيدقزويني،١٣٨٣ :٢٢٢) خان احمدخان اردلان درکردستان (١٠٣٩ق ),(همان :٢٧٨) شيرخان افغان (-١٠٤٠ق )(ثواقب ،١٣٨٤: ٨٩-١٠٨), درويش رضادر قزوين (١٠٤١ق )(وحيدقزويني،١٣٨٣: ٢٣٩-٢٣٨)داودخان در قراباغ (١٠٤٢ق )وطهمورث کاختي در گرجستان (١٠٤٢ق )(همان :٢٤٧-٢٤٨)شورش رستمخان از مهمترين اين اعتراضاتي بودند که در منابع دوره سلطنت شاه صفي و شاه عباس دوم بيشترين توجه مورخان را به خود جلب کرده اند.
در کتاب شورش هاي داخلي ايران در عهد صفويه تاليف محسن کريمي نيز از شروع زمامداري صفويان تا پايان سلطنت شاه عباس اول پرداخته شده است .
(خواجگي اصفهاني،١٣٦٨:٢٣) اين شورش نيز در برخي از منابع همچون مورد فوق مورد توجه مورخان قرار گرفته و به جز قصص الخاقاني که هيچ اشاره اي به آن نکرده در ديگر آثار به نوعي به اين واقعه پرداخته شده است .
(ثواقب ،١٣٨٥: ١٠٢) اين واقعه از جمله شورش هاي مهمي بود که مورخان اين دوره به آن پرداخته و به طور نسبتا مبسوطي در آن منابع شرح داده شده است .
منابعي همچون تاريخ جهان آراي عباسي, (وحيدقزويني،١٣٨٣: ٣٨١-٣٨٠)وخصوصا خلدبرين شرح نسبتا مبسوطي از اين واقعه ارائه داده اند؛ ليکن در قصص الخاقاني, (شاملو، ١٣٧٥،ص ٢٨٢ ) در دو صفحه محدود به آن اشاره شده و در زبده التواريخ نيز فقط کشته شدن رستم خان در نهم ذيحجه در مشهد آورده شده است .