چکیده:
معنادرمانی، مکتبی که ویکتور فرانکل بنیان نهاد، میکوشد به فرد بیاموزد معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلأ وجودی بیرون آید و در پس سختیها و مشکلات زندگی، معنایی برای زندگی خود بیابد. در این پژوهش سعی شده با رویکردی به اصول و مبانی معنادرمانی فرانکل، برخی اصول و مبانی در مفهوم سعادت فارابی تبیین و تحلیل شود که وی نهتنها فیلسوف و اندیشمندی سیاسی، بلکه پزشکی است روانشناس که درمان درد و رنج مردمان جامعهاش را تحقق سعادت ازطریق تعلیم، تأدیب، آموزش سیاست و فلسفه میداند. در فلسفۀ فارابی، خیر یا سعادت غایتی است که هر انسانی بدان تشویق و برانگیخته میشود. فهم مبانی معنادرمانی در اندیشۀ وی در تطبیق با اندیشۀ فرانکل، در بخش تعلیم علم مدنی با 1. انجام کار ارزشمند، 2. ایجاد ارزشهای تجربی، 3. ارزش تجربیات والا صورت میگیرد و مقومات آن با «شناساندن مسئولیت فردی»، «ایجاد فضایل اخلاقی»، «تشکیل اجتماع»، «عشقورزی» میتواند قابلتبیین باشد؛ زیرا از این وجه دستیابی به معنای زندگی با کسب سعادت ارتباط دارد و سعادت امری جدا از زندگی مدنی نیست؛ پس مشارکت در امور مدنی و کسب فضایل اخلاقی از اصول و مبانی اصلی روش معنادرمانی در فلسفۀ فارابی است.
Meaning therapy is a method that helps a person find meaning in his life behind difficulties and problems and answer to his fundamental questions. The main hypothesis of this paper is that the principles of semantic therapy can be found in Farabi's philosophical and political theories that are compatible with the views of Victor Frankl, the founder of the semantic therapy school, and these principles can be explained based his thought. Examining Farabi's system of thought in a descriptive, comparative, and inferential way, we find that he is not only a philosopher and political thinker but also a doctor who, by identifying the suffering of the people of his time, tries to cure the disease of his society by teaching philosophical and political principles to provide meaning. His method of meaning therapy to achieve a meaningful pattern of life, i.e. understanding happiness can be found in 1. doing valuable work, 2. creating empirical values 3. Value of high experiences, and its components: recognizing individual responsibility, creating moral virtues, forming a community, and Lovemaking, mentioned.
خلاصه ماشینی:
ارزش تجربیات والا صورت میگیرد و مقومات آن با «شناساندن مسئولیت فردی»، «ایجاد فضایل اخلاقی»، «تشکیل اجتماع»، «عشقورزی» میتواند قابلتبیین باشد؛ زیرا از این وجه دستیابی به معنای زندگی با کسب سعادت ارتباط دارد و سعادت امری جدا از زندگی مدنی نیست؛ پس مشارکت در امور مدنی و کسب فضایل اخلاقی از اصول و مبانی اصلی روش معنادرمانی در فلسفۀ فارابی است.
این اصول عبارتاند از: اصیلترین نیازهای روحی انسان ازنظر ویکتور فرانکل, اصل فلسفۀ وجودی فارابی: رسیدن به سعادت نياز به معنا (من چه كسي هستم؟ به چه دليل اينجا هستم؟ چرا به وجود آمدهام؟ در زندگي چه هدفي را بايد پيگيري كنم؟ چه چيزي به زندگي من ارزش و معنا ميدهد؟), نیاز به سعادت اهداف آفرینش، انسانشناسی و شناخت نیازهای آن نياز به تنش (پويايي انديشه): در پي جستوجوي وظايفي است كه بهانجامرساندن آنها ممكن است معنايي را به وجود او بيفزايد), نیاز به کسب هویت ازطریق مشارکت در امور جامعه و مسئولیتپذیری نیاز به تعالی خویشتن، تحق خود و شدن است, نیاز به تعلیم و تربیت نیاز به جاودانگی و ابدیت, کسب آموزش امور اخلاقی و کسب سعادت دنیوی و ابدی نیاز به دین, نیاز به دین و درک جاودانگی و ابدیت عشقورزی, عشقورزی نیاز به گروه دوستی, نیاز به گروه دوستی و عشقورزی جدول ۱: تطبیق اصیلترین نیازها از دیدگاه ویکتور فرانکل و ابونصر فارابی برای کسب معنا (ن.