چکیده:
وحی قرآنی به جهت آنکه اساس و زیر بنای معرفت دینی و تعالیم اسلامی میباشد، مبدا فاعلی آن از اهمیت والایی برخوردار است؛ زیرا اگر الهی بودن آن مورد شک و تردید قرار گیرد، معرفتبخشی آن زیر سوال خواهد رفت. برخی نواندیشان، الهی بودن وحی قرآنی را به چالش کشانده و قائل به بشری بودن وحی قرآنی شدهاند. برای باسابقه جلوه دادن دیدگاه خود فاعل بشری داشتن را به برخی از متکلمان سنتی نیزنسبت دادهاند. از این رو ضروری است که فاعلی وحی قرآنی از دیدگاه متکلمان سنتی و آراء جدید با تکیه به منابع دینی بررسی گردد. این نوشتار با روش تحلیلی، توصیفی و تطبیقی در صدد بررسی دیدگاههای متکلمان اسلامی ـ که تفسیر سنتی از وحی دارند ـ و آراء جدید با اتکا به منابع دینی است که آیا از متکلمان سنتی کسی قائل به بشری بودن وحی قرآنی هستند؟ بعد از بررسی دیدگاهها به این نتایج رسیده است که متکلمان سنتی بر الهی بودن وحی قرآنی اتفاق دارند. آیات و روایات نیز بر آن دلالت دارند و بشری بودن وحی قرآنی با منابع دینی سازگاری ندارد.
The Quranic revelation is the foundation and basis of religious knowledge and Islamic teachings. Thus, the efficient origin of this revelation holds paramount importance. If its divine nature comes under doubt, its enlightening role would be questioned. Some modern thinkers have challenged the divine nature of Quranic revelation and believe in its human origin. In order to show that their standpoint has a history, they have even attributed human agency to certain traditional theologians. Therefore, it is necessary to examine, based on religious sources, the efficient origin of Quranic revelation from the perspectives of both traditional theologians and modern thinkers.Using analytical, descriptive, and comparative approach, and based on religious sources, this paper aims to investigate the views of Muslim theologians, who hold a traditional interpretation of revelation, and the opinions of modern thinkers. It determines whether any of the traditional theologians asserts the humanness of Quranic revelation or not. After examining the standpoints, it has been concluded that traditional theologians unanimously affirm the divine nature of Quranic revelation. Moreover, verses and narrations also indicate the divine aspect, rendering the human origin incompatible with religious sources.
خلاصه ماشینی:
این نقد بر تعریف فخر رازی که وحی به پیامبر اسلام را باواسطه دانسته نیز وارد است؛ چون وی الا وحیاً را الهام معانی بدون الفاظ و شنیدن کلام مستقیم را مخصوص حضرت موسی دانسته است (فخررازى، 1420ق، ج 27، ص613).
تعریف مختار با توجه به معانی وحی قرآنی از حیث لغت، قرآن، روایات و اصطلاح متکلمان میتوان وحی قرآن ملفوظ را چنین تعریف نمود: وحی قرآنی القای الفاظ و معانی از جانب خداوند به پیامبر در بیداری از طریق غیرمعمول است؛ خواه بهطور مستقیم باشد، یا بهواسطۀ ملک که بهمنظور ابلاغ به مردم و هدایت افراد بشر نازل شده است.
نمونۀ بارز آن قرآن است که پیامبر این معجزه خالدِه را از خدا دریافت نموده است؛ بهخصوص بر مبنای حکما که نفوس انبیاء وحی را از عقل فعال اخذ میکنند و در جزئیسازی آن نیز نقش دارند.
بنابراین متکلمان سنتی بهاتفاق، قرآن ملفوظ را الهی میدانند و نسبت بشری دادن به آنها از طرف برخی نواندیشان که معتزله نیز قائل به بشری بودن وحی قرآنی بوده، نادرست است.
الهی بودن الفاظ وحی قرآنی و ادله آن ابوزید گاهی فقط الفاظ قرآن را الهی دانسته و میگوید: «وحی قرآنی عمل ارتباطی میان خدا و پیامبر است که چهار رکن دارد: فاعل خدا، قابل پیامبر، پیام زبان و آورنده پیام ملک.
بلکه تجربه وی این بوده که از جانب خداوند برگزیده شده و به دلیل کلمه «اصطفاء» که در قرآن آمده و توانایی ساختن به چنین تکلمی وحی است.