چکیده:
«پدیدار شدن صلح حقیقی برای بشر»گزاره ای است مهم که از دیرباز دغدغه محققین بوده و اکنون بر بستر جهانی شدن، ناامنی وآشوب گوی سبقت از فرهنگ مدارا و تسامح ربوده است و برخلاف مطلوب انسان هزاره جدید که در سایه سار فرهنگ جهانی، صلح و آسایش را میجست اکنون سیطره جنگ را شاهد است. درفتنه جنگ و آشوب های «کم شدتی[1]» که با چاشنی ایدئولوژی همراه است و سمت و سوی تحول جهان نیز یکپارچگی است آیا امنیت موسّع میتواند درجهان عالم گیر شود وصلح پایدار بر همه شئون جهان مستولی گردد؟ و زیرساخت هاو ملزومات آن در کدام اندیشه و باورنهفته اند؟ سعدی و خواجه نصیرالدین طوسی که در عصر سیطره مغول، صلح ، مدارا، تسامح و عدالت را ترویج کردند و براین منوال سعدی صلح را مبتنی برامنیت وحاکم عادل مشروط میکند و رابطه صلح با عدالت را مستقیم و حتی شرط ضروری میداند. محقق طوسی نیز صلح و جهانی سازی آن را مبتنی بر عدالت و حاکمان حکیم میداندو معتقد است که «قوت فکر ملک در حراست ملک بلیغ ترازقوت لشکر های عظیم باشد».این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و با تکنیک کدگذاری باز به سامان آمده است و براساس باورهای دو اندیشمند ایرانی، ایجاد صلح در اجتماع و جهان بر بستر فرهنگ تسامح و مدارا ممکن و الزام دولت ها به مشی تساهل و دوری از نقض عهد دراین مسیربرای غلبه بر فرهنگ خشونت سازمان یافته که بر سازه ایدیولوژی که برساخته دولت هااست ضروری مینماید.