چکیده:
بومیگرایی اصطلاحی مدرن است که در پی روند استقلال و رهایی کشورهای استعمارزدهٔ شرقی از سلطهٔ کشورهای استعمارگر غربی پدید آمد و همزمان به حوزههای مختلفی از جمله ادبیات داستانی راه یافت. با بررسی تعاریف متنوع این اصطلاح و شیوهٔ کاربست آنها در انواع پژوهشهای ادبی، میتوان دریافت که انتخاب هر یک از این تعاریف به سادگی میتواند روند پژوهش و نتایج آن را دچار تغییر یا انحراف کند. به دیگر سخن، نبود تعریفی دقیق و کاربردی از بومیگرایی را میتوان مهمترین چالش و کاستی پژوهشهای مربوط به این حوزه دانست. به منظور دست یافتن به چنین تعریفی، این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی، به واکاوی و ریشهیابی معنای بومیگرایی در ادبیات داستانی ایران از زمان مشروطه تا 1400 خورشیدی پرداخته است. بدین شیوه که در آغاز تحقیق، همهٔ پیشفرضها دربارهٔ بومیگرایی نادیده گرفته شد؛ سپس این اصطلاح از جنبههای اجتماعی، فکری و ادبی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بومیگرایی با بومینویسی و سایر مفاهیم مشابه از نظر معنا و کارکرد تفاوت دارد. همچنین در بازتعریف این اصطلاح، به عنوان مهمترین دستاورد تحقیق، مشخص گردید که بومیگرایی در ادبیات داستانی واکنشی دووجهی است که به طور همزمان به مولفههای بومی3 و استعماری میپردازد.
Nativism is a modern term that emerged in parallel with the process of after the independence and liberation of the eastern colonized countries from the domination of the western colonialist countries and at the same time, it entered various fields, including fiction. By examining the various definitions of this term and the way they are used in all kinds of literary research, it can be seen that choosing any of these definitions can easily change or deviate the research process and its results. In other words, the lack of a precise and practical definition of nativism can be considered the most important challenge and shortcoming of researches related to this field. In order to achieve such a definition, this article has analyzed and found the roots of the meaning of nativism in Iranian fiction from 1285 to 1400 in a descriptive and analytical way. In this way, at the beginning of the research, all presuppositions about nativism were ignored; then this term was analyzed from social, intellectual and literary aspects. The research results showed that nativism is different from Native writing and other similar concepts in terms of meaning and function. Also, in the redefining of this term, as the most important achievement of the research, it was found that nativism in fiction is a two-faceted reaction that deals with both native and colonial components at the same time.
خلاصه ماشینی:
همچنين در بازتعريف اين اصطلاح ، به عنوان مهم ترين دسـتاورد تحقيـق ، مشخص شد که بوميگرايي در ادبيات داستاني واکنشي دووجهي است که به طور هم زمـان بـه مؤلفه هاي بومي و استعماري ميپردازد.
نيـاز بـه يـادآوري اسـت کـه تاکنون تحقيق شاخص و مشخصي دربارة معناي بوميگرايي در ادبيات داسـتاني ايـران انجام نگرفته و جاي خالي آن به عنوان يک پژوهش بسترساز براي سـاير پـژوهش هـاي ادبي کاملا مشهود است .
٢. پيشينۀ تحقيق در زمينۀ بـوميگرايـي، کتـاب ارزشـمند روشـنفکران غـرب و ايرانـي نوشـتۀ مهـرزاد بروجردي، از مهم ترين کتاب هايي است که به واکاوي زمينه ها، جريان هـا و جنبـه هـاي مختلف بوميگرايي در ايران پرداختـه اسـت .
واکاوي و ريشه يابي معناي بوميگرايي با وجود تفاوت و تنـوع در تعريـف بـوميگرايـي و ديـدگاه هـاي مختلـف دربـارة آن ، ضروري است که به منظور دست يـافتن بـه تعريفـي دقيـق از بـوميگرايـي در ادبيـات داستاني ايران ، آن را از جنبه هاي اجتماعي، فکري و ادبي بررسي کنيم .
ترجيح دادن منافع بوميان غربي به منافع مهاجران در برخـي از تعـاريف بـا جنبـه هـاي منفي اين رويکرد همراه شده است ؛ چنانکه برخي بوميگرايي را «ايدئولوژياي مرکـب از بيگانه هراسي به همراه ميهن پرستي افراطي تعريف کرده انـد» (١٢ :١٩٥٨ ,Blackton).
٤. نتيجه واکاوي معناي بوميگرايي در ادبيات داستاني معاصـر ايـران و يـافتن تعريفـي دقيـق و کاربردي براي آن ، مهم ترين هدف اين تحقيق بود که بـراي پاسـخ دادن بـه آن ، مفهـوم بوميگرايي از جنبه هاي اجتماعي، ادبي و فکري مورد بررسي قرار گرفت .
اما مهم تـرين نتايج حاصل از اين تحقيق مربوط به ويژگيهاي داستان هاي بوميگرا و مؤلفـه هـاي آن است .