چکیده:
نظامی از شگردهای موسیقایی زیادی برای آراستن خسرو و شیرین، استفاده کرده است. یکی از این شگردها که سبب جلوههای موسیقایی، برجستگی، التذاذ ادبی یا اطلاق سبک فردی شده، جفتواژگان مشابه است که در مجاورت یکدیگر استفاده گردیده است. جفتواژگانی که بسامد دارد، تعمّدی و بر محور خرد و اندیشهمندی استوار است و موجب شده شعر از خاصیت خودکارشدگی متمایز شود. جفتواژگان مشابه مجاور به دو صورت جلوهگر شدهاند: تعدادی تحت عنوان صنایع بدیع لفظی یا معنوی، از جمله جناس، تکرار و تناسب نامهایی به خود اختصاص دادهاند؛ مانند نُقره و نَقره، نافه و نیفه و تعدادی، ماهیت آوایی مشابه دارند و نام خاصّی از صنایع به خود اختصاص ندادهاند؛ مانند ارغنونی و ارغوانی، خسک و خستگی. در پژوهش حاضر، تمامی ابیات خسرو و شیرین با توجّه به مبحث جفتواژگان مشابه، با منابع کتابخانهای واکاوی شده و سپس ابیات واجد شرایط، با محوریت مؤلّفههای برجستگی، با روش توصیفی - تحلیلی، بررسی و طبقهبندی شدند. هدف، معرفی ویژگی سبکی، بیان اهمیت و بسامد جفتواژگان مدّنظر، کاربرد و تأثیر آنها در جلوگیری از خودکارشدگی شعر و معرّفی جلوههای برجستگیهای ادبی خسرو و شیرین است. نتیجۀ حاصل از پژوهش آن است که حضور جفتواژگان مشابه، حضوری نظاممند، با کاربردهای متعدّد و متفاوت است و ایجاد انواع برجستگی، موسیقی و تنالیته مترتّب بر اندیشه، نظامی را به استفادۀ مکرّر از جفتواژگان واداشته است. رویکرد پژوهش کاملاً جدید است و به بیان ویژگی سبکی پرداخته است که با توجّه به بسامد چشمگیر در خسرو و شیرین، تاکنون مغفول مانده و در این پژوهش، در شاهدمثالها نمایان شده است.
Nizami has used many techniques to decorate his masterpiece Khosrow and Shirin. One of these techniques creating musical effects, foregrounding, literary taste, and individual style is using adjacent similar pairs of words; pairs of words with a high co-occurrence which are used intentionally and wittily to make poetry free from automatization. Adjacent similar pairs are employed in the work in two ways. A number of them (such as noqre and naqare, nafe and nife, etc.), as verbal or conceptual figures of speech, have been termed pun, repetition, interrelated terms, and the like. Some others having only similar phonetic structures have not been yet given a specific name as a type of figures of speech (for instance arqanooni and arqavani, khask and khastegi) all the verses of Khosrow and Shirin were dealt with, searching for similar pairs of words. The study aimed to introduce the stylistic feature and foregrounding techniques express the importance and frequency of the similar pairs of words and show how their use help prevent the automatization of poetic language. The result obtained from the research demonstrates that the presence of adjacent similar words is systematic and reveals a variety of functions. The creation of a variety of music, tonalities, and thought-provoking literary foregrounding has required Nizami to repeatedly use adjacent pairs. The research approach is completely new and has expressed a stylistic feature that has been neglected despite its significant frequency in Khosrow and Shirin as illustrated with several examples.
خلاصه ماشینی:
جفت واژگاني کـه او در شـعرش انتخاب کرده و به کار برده ، گاهي هيچ ارتبـاطي از نظـر آرايـه هـاي ادبـي ندارنـد و او صرفا از دو واژه به دليل شباهت ظاهري واج ها و توجه مخاطـب و ايجـاد برجسته سـازي استفاده کرده است ؛ مانند اين بيت و ده ها نمونه از اين ابيـات کـه در منظومـۀ خسـرو و شيرين وجود دارد: سماع ارغنوني گوش مي کرد شراب ارغواني نوش مي کرد (٤٤) جفــت واژة ارغنــوني - ارغــواني بــه دليل تشــابه و هم حروفــي ، زمينــۀ مکــث و برجسته سازي ادبي را براي مخاطب فراهم مي آورد.
در شعر بـه دليل ماهيـت ذاتي آن و شيوه هاي بلاغي، اجزا سر جاي خود قرار نميگيرنـد و ايـن انتظـار از سـوي خواننـده و شـاعر، انتظـاري معقـول اسـت ؛ امـا عـاملي کـه سـبب برجسـتگي مضـاعف ميشود، قاعده کاهيهاي نحوي است که در خسرو وشيرين ، نمودهاي متفاوتي دارد.
نظـامي نيـز بـا جفت واژگـان خويشـاوند، از اين لطيف ترين شيوة بلاغت ، کناياتي را که سبب برجستگي اسـت ، بـه نحـو شايسـته اي خلق کرده است که در ابيات زير، به عنوان نمونه اشاره ميشود: همه ترکان چين بادند هندوش مباد از چينيان چيني بر ابروش (٢٩) چينيان - چينـي دو واژة مشـابه هسـتند در مجـاورت هـم ، سـبب برجسـتگي معنـايي شده اند.
نمونـه هاي توازني جفت واژگان مشابه که در خسرو و شيرين به کار رفته اند: نقره و نقره (٣٥)، نافه و نيفه (١٧١) و انگشت و انگشت (٤٤) علاوه بر اينکه تشابه واجي دارنـد، هـم وزن نيـز هستند که اين موضوع ، بر غناي موسيقي افزوده و سبب برجستگي شده است .