چکیده:
یدرس هذا البحث العلاقة بین تشکیل المستوی الفنّیّ وترکیب الألفاظ، مبیناً الفارق المعنوی بین اللفظ المعجمی واللفظ فی الترکیب، وما یرتبط بذلک من تشکیل فنی، ثم ما یتضمنه من علاقة الترکیب النحوی بالمعنی، وکیفیة ظهور المعنی من خلال الترکیب، وصلة أنواع الترکیب فی اللغة بأداء المعنی، وتأثیر الترکیبات المختلفة فی توجیه المعانی، کما یبحث فی الانزیاح الدلالی فی اللفظ، من خلال دراسة الفارق بین المعنی الکامن فی اللفظ مفرداً والمعنی الذی ینتج لدی ترکیب المفردات لدی الاستخدامات المختلفة، ویبحث أیضاً فی القرائن الدالة وأثر هذه القرائن فی توجیه الدلالة وظهور المفهوم من اللفظ عموماً، ویتحدّث فی الاستخدام الفنی للألفاظ فیبیّن أنّ کیفیة استخدام اللفظ فی التّعبیر استخداماً لیس مألوفاً یُنتج دلالة جدیدة. ویرکّز البحث أیضاً علی مسألة الأغراض والمقاصد المتفرّعة من التّراکیب النّحْویّة، کأغراض التّقدیم والتّأخیر فی علاقات الإسناد، وما ینتج عنها من انحراف دلالیّ یلفت انتباه المتلقّی إلی معنی دلالیّ جدید. ویعتمد هذا الجانب حصول الفائدة من خلال مراعاة حال المخاطَب؛ فلکلِّ بِنیة ترکیبیّة معناها ومقصدها وغایتها التّداولیّة، ولکلّ صیغة لفظیّة إبلاغیّة توجبها ملابسات الخطاب وأغراضه. ویبیّن البحث أنَّ اللّغة لفظ معیّن یؤدّیه متکلّم لغرض خاصّ فی مقام ومقال محدّدین، إلی مخاطب معلوم فی الذّهن. ویولی البحث الصّیغة الصّرفیّة اهتماماً، فللصّیغة الصّرفیّة دورٌ کبیر فی التّوجیه الدّلالیّ للکلمة؛ من حیث علاقة بِنیة الکلمة أو صیغتها الصّرفیّة بمعانیها الوظیفیّة.
این پژوهش رابطه بین شکلگیری سطح بیانی و ترکیب واژگان را بررسی میکند، و تفاوت معنایی میان
معنی لغوی واژه و معنی ان در ساختار کلام علاوه بر بیان شکلگیری بیانی مربوط به ان را نشان میدهد.
سپس انچه از ساختار دستوری با معنا، نحوه بیان معنا از طریق ساختار، رابطه انواع ساختار در زبان با
عملکرد معنا و تاثیر ساختارهای مختلف در جهتدهی معانی بررسی میکند. همچنین دگردیسی معنایی
در واژه با مطالعه تفاوت معنای نهفته در خود واژه و معنای ناشی از ترکیب واژگان در کاربردهای مختلف
بررسی میشود. علاوه بر این، تغییر قرینههای معنایی و تاثیر ان در تغییر مدلول و بروز معنا در خود واژه را
مطالعه میکند. همچنین از انجایی که کابرد متفاوت واژه در کلام منجر به بروز دلالت معنایی نو میشود،
سعی ما در این پژوهش بر ان است تا کاربرد بیانی واژهها را بیان کنیم. از دیگر رو، این تحقیق بر موضوع
اهداف و مقاصد ساختارهای دستوری، مانند تقدیم وتاخیر در ساختار اسنادی، و انحراف معنایی ناشی از
ان که توجه خواننده را به کاربرد معنایی و دلالی دیگر جلب می کند متمرکز است، و این جنبه بر روشن
ساختن مفهوم در ذهن مخاطب متکی است از انجایی که هر ساختار معنا یا مدلول مخصوص بهخود را
دارد، لذا هر روش گفتار منجر به تفاوت مقصد گفتمان میشود. این تحقیق نشان میدهد که زبان عبارت
است از هر لفظی است که یک گوینده برای یک هدف خاص در یک مقام وجایگاه مخصوص برای یک
مخاطب ذهنی مشخص تلفظ میکند. افزون بر این، این تحقیق به قالب صرفی نیز توجه دارد که این قالب
نقش عمدهای در کاربرد معنایی واژه را ایفا میکند چون که ساختار کلمه یا قالب صرفی ان با کاربرد
معنایی ان مرتبط است.
This research studies the relationship between the technique form and the expression forming. It shows the difference in meaning between the pronounciation in dictionary and structure and what it connects to, like technical forming and what it includes of the connection between the grammatical structure in meaning and the way to discoverthe meaning throughout the structure, and the link of the structures in language in giving the meaning. And the influence of the different structures in forwarding (sending) meanings. As ,I will search in semantical leaving in pronounciation , during the study of the difference between the hidden meaning in pronouynciation only and the meaning that'd we have when we build (form ) vocabularies in the different uses . And I will also search in the indication in sending semantics and the pronounciation in general. And I`ll talk about the technique use for pronounciation to show the way how we use the pronounciation in expressing in uncommon way which gives a new meaning.