چکیده:
إنّ دراسة علاقة اللغة العربیّة بنظریات البحث اللغوی الحدیثة هی من القضایا المهمّة فی شؤون هذه اللغة، خاصة بعد ظهور علم اللغة الجدید کعلم مستقل. وعندما تغیّر اتجاه الدراسات اللغویة بأفکار وتوجّهات العالم اللغوی، فردیناند دی سوسور فی بدایات القرن العشرین، تأثّر البحث اللغوی فی العالم العربی بهذه التوجّهات، خاصة بعد أن قدّم نعوم تشومسکی نظریته التولیدیة التحویلیة التی قدّمت إطاراً منهجیاً للباحثین فی اللغة العربیّة، حیث حاولوا أن یتماشوا مع فکرة عالمیة القواعد التی کانت من معطیات هذه النظریة، فطبّقوا قسطاً من مفاهیمها علی اللغة العربیّة. لقد لاحظ کتّاب هذا البحث أن هناک علاقة بین مناهج وتصورات العلماء اللغویین المعاصرین العرب فی دراسة نحوهم العربی وبین جهود تشومسکی فی نظریته التولیدیة التحویلیة. استهدف هذا البحث معتمداً علی المنهج الوصفی – التحلیلی الکشف عن آراء محمد حماسة عبد اللطیف النحویة وترجیحاته وفقاً للنظریة التولیدیة التحویلیة. ومن أهمّ النتائج التی توصلت إلیها الدراسة أن تشومسکی یعتقد فی نظریته التولیدیة والتحویلیة بالبنیة السطحیة والبنیة العمیقة للجمل ویتوافق عبداللطیف مع هذا الرأی ویری بأن الإعراب بمجمله والتنغیم أیضاً یکشفان عن البنیة العمیقة. ویشیر عبد اللطیف إلی أهمیة سیاق الموقف وهذه الإشارة تدلّ علی عدم تقیّده بالمنهج التولیدی التحویلی الذی لایهتم بسیاق الموقف أو المقام.
از جمله موضوعات مهم در زبان عربی، مطالعه رابطه این زبان با نظریات پژوهشی زبان شناسی
نوین، به ویژه پس از ظهور زبان شناسی نوین به عنوان یک علم مستقل است. در اغاز قرن بیستم،
زمانی که جهتگیری مطالعات زبانشناختی با ایدهها و نظریات فردیناند دو سوسور زبانشناس،
تغییر کرد، پژوهشهای زبانشناختی در جهان عرب تحت تاثیر ان به ویژه پس از مطرح شدن
دستور زایشی-گشتاری چامسکی قرار گرفت. این نظریه چارچوبی روش شناختی برای پژوهشگران
زبان عربی فراهم کرد، زیرا ایشان تلاش داشتند با ایده جهانی بودن دستور زبان که یکی از مواهب
این نظریه بود همراه شوند، از این روی برخی از مفاهیم ان را در زبان عربی به کار گرفتند.
نگارندگان پژوهش حاضر متوجه وجود ارتباط میان رویکردها و برداشتهای زبانشناسان معاصر
عرب در مطالعه دستور زبان عربی و دستور جهانی زایشی-گشتاری شدند. این پژوهش با روش
توصیفی-تحلیلی به تحلیل دیدگاههای محمد حماسه عبداللطیف، دانشمند نحوی معاصر عرب
بر اساس نظریه زایشی-گشتاری و وجوه اختلاف و تشابه میان ان دو انجام شده است. از جمله مهم
ترین یافته های پژوهش این است که چامسکی در نظریه زایشی - گشتاری خود به ساختار سطحی
و ساختار عمیق جملات معتقد است و عبداللطیف نیز با این دیدگاه موافق است. او معتقد است که
اعراب و لحن نیز ساختار عمیق جمله را اشکار می کند. اهتمام عبداللطیف به بافت فرا زبانی
نشانگر عدم تقید وی به رویکرد زایشی-گشتاری است که به این نوع بافت توجه ندارد.
One of the important issues in the affairs of the Arabic is the study of the relationship of this language with modern linguistic research theories, especially after the emergence of the new science of language as an independent science. At the beginning of the twentieth century, when the direction of linguistic studies changed with the ideas and orientations of the linguist, Ferdinand de Saussure, linguistic research in the Arab world was affected by these trends, especially after Noam Chomsky presented his transformational generative theory. This theory provided a methodological framework for researchers in the Arabic language, as they tried to conform to the idea of the universality of grammar that was one of the endowments of this theory, so they applied some of its concepts to the Arabic language. The authors of this research have noticed that there is a relationship between the approaches and perceptions of contemporary Arab linguists in the study of their Arabic grammar and Chomsky's efforts in his transformational generative theory. This research, based on the descriptive-analytical method, aimed to reveal the grammatical views of Muhammad Hamasa Abd al-Latif and his preferences according to the transformational generative theory. Among the most important findings of the study are; Chomsky believes, in his generative-transformational theory, the superficial structure and the deep structure of sentences, and Abd al-Latif agrees with this view, and Abd al-Latif believes that the syntax as a whole and intonation also reveal the deep structure. Abd al-Latif refers to the importance of the position, the position and the context, and this reference indicates that he is bound by the generative-transformative approach that does not care about the context of the position or the position.