چکیده:
بخش کهن برزونامه از آثار شاخص ادب حماسی ایران است که دو روایت فارسی و گورانی از آن در دست است. از روایت فارسی 4 دستنویس اصلی در حدود 4200 بیت وجود دارد که عبارتند از: دستنویسهای کمبریج 829 ق، دهلی 831 ق، بایسنقری 833 ق و لنینگراد 849 ق. از روایت گورانی نیز دستنویسی به تاریخ 1345 ق در 2357 بیت موجود است. همسانیهای شگفت دو روایت فارسی و گورانی نگارنده را به سنجش دو روایت و بررسی 3 فرضیه دربارۀ سرچشمۀ شکلگیری روایتها واداشته است: 1) وجود یک منبع منثور مشترک برای هر دو روایت که به دلیل فاصلۀ 500 سالۀ کتابت امکان سنجش دو روایت منطقی و علمی به نظر نمیرسد. 2) ترجمۀ متن از فارسی به گورانی که با توجه به حذف ابیات شاهنامهای (حدود 2000 بیت) در ترجمۀ فارسی به گورانی امکانپذیر نیست. 3) ترجمۀ متن از گورانی به فارسی که باتوجه به بازتاب دقیق واژگان، عبارات و مصراعهای گورانی به فارسی، برابرسازیهای واژگانی و مصراعی برای واژگان و مصراعهای گورانی از شاهنامه و افزودن مصراعها و ابیات افزوده بر متن داستان اصلی از شاهنامه منطقی به نظر میرسد و از احتمال بیشتری برخوردار است.واژگان کلیدیبرزو، برزونامه، رستم و برزو، زبان گورانی، حماسه، ترجمه.
The old section of Borzonameh is one of the prominent works in the Persian epic literature and its two Gurani and Persian narratives are available. From the latter four main manuscripts close to 4200 verses exist such as the Cambridge manuscript 829 lunar, Dehli manuscript, 831 lunar Bysonghori 833 lunar, and Leningrad 849 lunar. From the former there is an manuscript dated 1345 lunar in 2357 verses. The striking resemblances of these two narratives is the motive for the writer of this article to compare them and study three hypothesis regarding the origin of their formation. First the existence of one common prose source for both narratives which due to the 500 years distance in writing the possibility of their comparison do not seem logical and scientific. Second, the translation of the text from Persian to Gurani is not possibe due to the elemination of nearly 2000 verses from the Shahnameh, and third the translation of the text from Gurani to Farsi seems more logical and is more feasible since in view of finding exact equivalence of dictions, translation of Gurani phrases and hemistichs into Persian as well as adding hemistichs or verses in addition to what exist in the main text of the story from Shahnameh looks more reasonable.
خلاصه ماشینی:
گذشته از این خرده روایت گورانی ظاهرًا اشاره ای به برزو و داستان های وی در دست نیست و کهن ترین آگاهی موجود همان دست نویس های برزونامه در نیمۀ نخست سدة ٩ ق است .
همین ویژگیهای دست نویس کمبریج ، یعنی تطابق با زبان شاهنامه ، نداشتن نویسه های دشوارتر و عدم اختلاف کم تر زبانی و واژگانی با شاهنامه ، باعث شده است تا گردآورندگان شاهنامۀ بایسنقری ــ که در تصحیح خود از ترکیب چند دست نویس بهره برده و به نویسه های ساده تر توجه داشته اند٢ ــ داستان برزونامه را جزیی از شاهنامه به شمار آورده و آن را در متن شاهنامه وارد کنند.
این ترجمه در دو مرحله صورت گرفته است : نخست شاعر اصلی متن گورانی را به زبان فارسی و معیار خود با توجه به شاهنامه ترجمه کرده که دست نویس ٨٣١ ق و ٨٤٩ ق بازتاب این ترجمه است و پشت وانۀ متنی آن ها به دست نویسی کهن تر و احتمالاً مشترک بازمیگردد.
هم سانی این دست نویس با شاهنامه باعث شده تا گردآورندگان شاهنامۀ بایسنقری ٨٣٣ ق همین روایت را وارد متن شاهنامه کرده و برزونامه را داستانی از سروده های فردوسی بپندارند.
Ferdowsi, Abu al-Qasim, Shahnameh, Saint Joseph manuscript , translated from the manuscript copy of the late seventh and early eighth century Hijri )Oriental Library of Saint Joseph University of Beirut, No. 43(, by Iraj Afshar, Mahmoud Omidsalar and Nader Matalabi Kashani, with an introduction by Jalal Khaleghi Mutlaq, Tehran, 2009.
Ferdowsi, Abu al-Qasim, Shahnameh, Florence manuscript, a photographic print from the copy of National Library of Florence, dated 614 AH, with an introduction by Ali Rowaqi, Tehran, 1990.