چکیده:
ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺟﻨﺒﺶﻫﺎی ﻧﻮﭘﺪﯾﺪ دﯾﻨﯽ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﭘﺮﺗﮑﺮار در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻣﺮوز ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﻮد. رﺷﺪ ﺑﺎﻻی اﯾﻦ ﮔﺮوهﻫﺎ در ﺷﺼﺖ ﺳﺎل اﺧﯿﺮ، ﺑﻪﺧﺼﻮص در ﺟﻮاﻣﻊ ﻏﺮﺑﯽ، ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮوز ﺳﺆالﻫﺎﯾﯽ زﯾﺎدی ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮای درک ﺑﻬﺘﺮ ﮐﺎرﮐﺮد اﯾﻦ ﮔﺮوهﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ زﻣﯿﻨﻪﻫﺎی ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی و ﮔﺴﺘﺮش آنﻫﺎ ﭘﺮداﺧﺖ. ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﻌﺪ از ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻠﯽ ﭘﺪﯾﺪه ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ و ﺗﺸﺮﯾﺢ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﭘﯿﺮاﻣﻮﻧﯽ، ﺑﻪﻧﻮﻋﯽ ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺎرﯾﺨﯽ- ﺗﺤﻮﻟﯽ ﻣﯽﭘﺮدازد ﺗﺎ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ در ﯾﮏ ﻓﺮاﯾﻨﺪ دﯾﺎﻟﮑﺘﯿﮏ وار ﺑﺎ اﻓﻮل ﮐﻠﯿﺴﺎی ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ) ﺗﺰ (و ﺑﺤﺮان ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﺪه) آﻧﺘﯽ ﺗﺰ (، ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﺟﻨﺒﺶﻫﺎی ﻧﻮﭘﺪﯾﺪ دﯾﻨﯽ) ﺳﻨﺘﺰ (ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻧﻮﻋﯽ ﮐﺎرﮐﺮد ﻋﻤﻞ ﮐﺮده اﺳﺖ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﺴﺎﺋﻠﯽ از ﻗﺒﯿﻞ ﻣﻬﺎﺟﺮت، ﮐﺜﺮتﮔﺮاﯾﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻟﯿﺒﺮال دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻋﻮاﻣﻞ ﮔﺴﺘﺮش دﻫﻨﺪه اﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
خلاصه ماشینی:
نوشتار حاضر به همین منظور بعد از معرفی کلی پدیده مورد بحث و تشریح مباحث پیرامونی، بهنوعی بررسی تاریخی- تحولی میپردازد تا نشان دهد چگونه در یک فرایند دیالکتیک وار با افول کلیسای کاتولیک (تز) و بحران معنایی ایجاد شده (آنتی تز)، شکلگیری جنبشهای نوپدید دینی (سنتز) بهعنوان نوعی کارکرد عمل کرده است.
2- فرقه یا جنبش نوپدید دینی؟ ظاهرا کاربرد اولیه واژه کالت 1 ، نوعی پیشوند برای ادای احترام نسبت به چهره های الهی و مقدس محسوب می شده است؛ همچون کالت مریم مقدس (the cult of Mary) در کلیسای کاتولیک روم، اما به مرور به واژه ای برای توصیف گروههای مذهبی غیر مسیحی تبدیل شد.
این فرایند با رشد فزاینده گروههای جدید دینی در قرن بیستم - که در مواردی حتی خارج با بر علیه جریان اصلی یهودی-مسیحی موجود در جامعه اروپا و آمریکا بودند (همچون کلیسای شیطان) یا به نحوی بیشتر شبه مذهبی محسوب می شدند (همچون کو کلاکس کلن)- باعث خارج شدن کامل واژه فرقه (کالت) از کاربردهای اولیه خود شد و به یک معنا به واژه ای با بارِ معنایی منفی تبدیل شد.
همچنین ادیان جایگزین (alternative religions، ادیان جدید (new religions)، جنبشهای نوین معنوی (new spirituality movements) از دیگر پیشنهادها بودند؛ اما از میان تمام این واژگان، جنبشهای نوپدید دینی (با سرواژه (NRM تبدیل به رایج ترین و مورد پذیرش ترین اصطلاح برای اشاره به گروههای مذهبی ایجاد شده به خصوص از اواخر دهه ۶٠ و اوایل دهه ۷٠ شد.