چکیده:
حضرت علی% اولین امام بعد از نبی مکرم اسلام$ بوده و روایات بسیاری از جانب اهل بیت( و پیامبر اکرم$ در فضیلت آن حضرت، صادر شده است. احادیثی نظیر حدیث منزلت و حدیث غدیر که در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت، قابلملاحظه است. باوجود این، برخی از وهابیان سعی داشتهاند تا این فضائل را انکار یا رد کنند. عبدالرحمن بن محمد دمشقیه، یکی از وهابیانی است که بر روایات فضائل اهلبیت( خدشه وارد ساخته است. یکی از آن روایات، حدیث «دعوا علیا ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مومن بعدی» میباشد. او به سند روایت و راوی آن، خدشه وارد کرده است، حال آنکه سند روایت، نهتنها از نظر علمای شیعه، بلکه از منظر علمای بزرگ اهل سنت نیز صحیح میباشد. دمشقیه همچنین استدلال شیعه بر کلمۀ «بعدی» را بهدلیل بدعتگذارخواندن راوی، باطل دانسته است. پس از بررسی، مشخص شد نهتنها کلمۀ «بعدی» در طرق دیگر روایت هم موجود است؛ بلکه مضمون روایت با همین واژه متواتر است. دمشقیه در ادامه، «ولی» را بهمعنای محبت و نصرت دانسته و مدعی شده، شیعه بهسبب نبودن روایاتی که صریح در خلافت و ولایت باشد، «ولی» را بهمعنای ولایت گرفته است؛ درحالیکه از نظر لغتشناسان، «ولی» در روایات بهمعنای ولایت و تدبیر بوده و نهتنها شیعه، بلکه راویان و حدیث نگاران بزرگ اهل سنت، روایاتی را نقل کردهاند که در آن، «ولی» بهمعنای ولایت و امارت، استعمال شده است. افزون بر آن، روایاتی در شان حضرت علی% نقل شده که واژۀ «خلیفه» در آن آمده است؛ اما دمشقیه ادعا کرده، چنین روایاتی در شان دیگر صحابه نیز صادر شده است، حال آنکه روایتی با مضمون تعیین جانشین نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه برای کسی غیر از حضرت علی علیه السّلام نقل نشده است.
Imam Ali was the first Imam after the Holy Prophet of Islam (PBH), and many narrations have been issued by the Ahl al-Bayt and the Holy Prophet in the virtues of that Imam. Hadiths such as the hadith of "Manzalat" and the hadith of "Ghadir" are available in both Shiite and Sunni hadith books, regarding the great place of Imam Ali (PBH). Nevertheless, some Wahhabis have tried to deny and reject these virtues. Abdulrahman Damascus is one of the Wahhabis who has challenged the narrations on the virtues of the Ahl al-Bayt. One of those narrations is the hadith "let alone the Imam Ali, He is part of me and I am part of him, and he is my successor". Abdulrahman Damascus claims that this narration has no authoritative source and its narrator is not reliable. While, both Sunni and Shia scholars verified the source of this Hadith. Abdulrahman Damascus also claims that the word "next" in this narration is fabricated, but if we have a close look, it will be revealed that this word has a high frequency in narrations of this kind. In Damascus's view the word "Vali" in this narration means support and not "successor", claiming that Shia misuse this word for his aims. While, the scholars maintain that "Vali" is used in the meaning of successor. Furthermore, there are narrations contain the word "caliph" concerning Imam Ali (PBH). But, Damascus claims that these kinds of narrations are issued in other companions as well. While, these kinds of narration are not issued except for Imam Ali (PBH).
خلاصه ماشینی:
افزون بـر آن ، روایاتی در شأن حضرت علـیع نقـل شـده کـه واژٔە «خلیفـه » در آن آمـده اسـت ؛ امـا دمشقیه ادعا کرده ، چنین روایاتی در شأن دیگر صحابه نیز صادر شده است ، حال آنکه روایتی با مضمون تعیین جانشین نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه برای کسی غیر از حضرت علیع نقل نشده است .
با این حـال ِ در پاسخ به اشکال الدمشقیه که فقط طریق عمران بن حصین را ذکر کرده میگوییم : دربارٔە تحقیق مسند احمد که دمشقیه آن را ضعیف قلمداد کرده است باید گفت ، شعیب الارنؤوط جعفر بن سـلیمان را ذیـل ایـن حـدیث در تحقـیقش بـر مسـند احمـد تضـعیف نموده ،٣ اما پس از آن در صحیح ابن حبان از نظر خود برگشته و در ادامۀ حـدیث نوشـته 4 است : اسناد این روایت قوی بوده و جعفر بن سلیمان از رجال مسلم است .
بخاری هم که دربارٔە جعفر گفته اسـت : «یخالف فی بعض حدیثـه »٥ منافـاتی بـا حـدیث «ان ِ علیا منی و انا منه » ندارد؛ چراکه بخاری، همۀ احادیث او را رد نکرده و نگفتـه «یخـالف فـی حدیثه »؛ لذا اگر این روایت ازجمله روایاتی است که باید مخالفت شود؛ پس دمشقیه باید دلیل مخالفت با آن را نیز ذکر کند؛ درحالیکه هیچ وجهی برای مخالفت خود ذکـر نکـرده اسـت .
همچنین دمشقیه به این دلیل که جعفر را شیعه و غالی خوانـده اسـت او را بـه بـدعت مـتهم کرده است ، درصورتیکه بزرگان رجالی اهل سنت ، مانند احمد بن حنبل ، ابن حبان و ابـوداود ِ طیالسی همین روایت را با اختلاف اندکی در الفاظ از جعفر بن سلیمان نقـل کرده انـد و آن را 1 118 ١.