چکیده:
از میان حوزههای مختلف علوم انسانی درجوامع گوناگون،هیچ حوزهای را نمیتوان یافت که به میزان چشمگیری متأثر از تاریخ و فراز و نشیبها نباشد و گذران زمان از دیر باز تاکنون آنرا تحت تأثیر خود قرار نداده باشد. در این میان حوزۀ حقوقی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و هرآنچه متعلق به آنهاست نیزدرگذر تاریخ، دستخوش تغییر و تحول شده است. تاریخ حقوقی تشکیل دهندۀ بخش عمدهای ازتاریخ تمدن جوامع میباشد و آگاه شدن از سیر تحولات هر تمدنی نیز مستلزم درکی صحیح از مسائل حقوقی مختلف در ادوار گذشته است. با وجود دیدگاههای گوناگون دراین خصوص میتوان بیان کرد که علم حقوق، اختراع و ابتکار نیست؛ بلکه پدیدهای است که از بین واقعیتهای موجود در جامعه کشف شده و از تجربیات تاریخی و حوادث نسلها عمومیت پیدا کرده است. در مقالۀ حاضر که پژوهشی در زمینه مسائل حقوقی در تاریخ است، به بررسی این موضوع میپردازیم. چرا که رابطۀ حقوق و بررسی و آموزش مسائل تاریخی چگونه است. در نتیجۀ این پژوهش موضوعات مختلفی که ارتباط با قانون و حقوق دارد مثل مالکیت و مواردی دیگر از مسائل فقهی و دیدگاههای مختلف در این زمینه روشن میگردد. از سوی دیگر رفع هرگونه نقص و کاستی در این حوزهها مانند سایرحوزههای تخصصی، نیازمند بهرهگیری از تجارب ادوار گذشته است و دستیابی به این هدف جز با بررسی و مطالعه سابقه تاریخی موضوع مدنظر میسر نخواهد شد.
Among the various fields of humanities in different societies, no field can be found that is not significantly affected by history and the ups and downs of the times and the passage of time has not affected it for a long time. In the meantime, the legal field is no exception to this rule, and he and everything that belongs to them has changed over time. Legal history constitutes a major part of the history of civilized societies, and being aware of the evolution of each civilization requires a correct understanding of various legal issues in the past. Despite the various views in this regard, it can be said that the science of patent law is not an invention, but something that has been discovered because it exists in society and has been discovered and generalized from historical experiences and events of generations. In the present article, which is a research in the field of legal issues in history, we will examine this issue. It will not be possible except by examining and studying the historical background of the subject in question.
خلاصه ماشینی:
com مقدمه با تشکيل جوامع واجتماعات انساني، گسترش روزافزون آن و روابط مستمر و تنگاتنگ مردم در ابعاد گوناگون ، انسان ها به طور عقلي و تجربي دريافتند براي تأمين نيازها، داشتن روابط مناسب و صلح آميز و برخورداري از امنيت و آسايش نيازمند اصول و قواعدي هستند که منافع آن ها نظم اجتماعي و امنيت آن ها را حفظ و تأمين ميکند؛ بدينسان دريافتند که از يک سو تأسيس و اعمال هرگونه قاعده و قانون در جامعه نيازمند واگذاري بخشي از حقوق خود به قدرتي به نام دولت است و از سوي ديگر پذيرفتند که با کسب يک سلسله حقوق ، مجموعه اي از تکاليف نيز متوجه آن ها خواهد بود و بدينسان حقوق متقابل دولت و ملت در جهت تأمين و حفظ منافع مادي و معنوي و بهره مندي از نظم و امنيت شکل گرفت .
تشخيص اين نوع تلاش براي توصيف ذات حقوق از مفهوم معموليتر تعريف آن اغلب امر دشواري است ؛ تعريفي که در عين قبول شناخت و توصيف معيارهاي عملا پذيرفته شده جهت کاربرد اصطلاحات مذکور، چنين فرض ميکند که فقط يک کاربرد «صحيح »، «دقيق »، يا «مناسب » براي آنها وجود دارد و اين کاربرد را ميتوان در قالب مجموعۀ واحدي از شرايط لازم و کافي توصيف کرد.
از ديدگاه ديگر (ديدگاه هنجاري)، معرفي به خدمت نظام ، وظيفه تلقي ميگردد، زيرا به موجب قانون ، عملي است که به درستي يا به حق ميتوان آن را از افراد مورد نظر درخواست کرد؛ و عدم معرفي حائز اهميت است ، آن هم نه صرفا به اين دليل که احتمالا درآينده مجازاتي در پي خواهد داشت ، بلکه به دليل آنکه مجازات به لحاظ قانوني قابل قبول است ، حتي اگر هميشه منجر به اطاعت نشود.