چکیده:
محوریت رأی مردم است،تأسیس بنیاد حقوقی نظام به نفع حقوق مردم در مقابل قدرت،تأکید بر حقوق سیاسی شهروندان،و بالاخره طراحی یک ساختار سیاسی کارآمد که کلیهی قدرتها در آن تحت نظارت مردم قرار دارند. خلاصهی کلام آنکه تفسیر ارایه شده از ولایت فقیه در این نوشتار،مبتنی بر تصویر ویژه حضرت امام(ره)از مردم میباشد که از آن به«ملت فرهیخته»یاد شده است.به گمان نویسنده،امام خمینی(ره)مردم را در جامعهی اسلامی؛تودهای آگاه،معتقد و آزادیخواه میدانستند که رأیشان نسبت به دیگر مراجع تصمیم گذار-اعم از افراد یا گروههای سیاسی مختلف-از اعتبار کامل برخوردار میباشد.لذا نظام سیاسی مردمسالاری را بنا نهادند که در آن رضایت مردم و انتخاب آنها،سمت و سوی سیاست حکومت و بنیاد مشروعیت قدرت سیاسی در چارچوب ارزشهای دینی را شکل میدهد. «ارزش و روش در حکومت اسلامی»با تفسیر بالا در پی آن است تا امکان جمع بین التزام به ارزشهای اسلامی در حوزهی سیاست به روایت امام خمینی با«استفاده از روش ابتنای حکومت بر اراده و انتخاب مردمی»در عصر غیبت را مبتنی بر تئوری ولایت فقیه امام(ره)، تأیید و تبیین نماید.نگارنده برای پاسخ به این پرسش،ضمن بررسی دیدگاه افراد و گروههای مختلف،که به نوعی در پی شرح دیدگاه امام(ره)میباشند؛ روشی تازه را پیشنهاد مینماید که مبتنی است بر: 1-بررسی فقه سیاسی حضرت امام(ره)؛ 2-بررسی سیاست حکومتی حضرت امام(ره). در بخش نخست،تجزیه و تحلیل متن اندیشهی امام(ره)در ارتباط با یکسانی اختیارات حکومتی ولی فقیه با پیامبر اکرم(ص)و ائمه اطهار(ع)،نشان میدهد که معنای واقعی نهفته در این اندیشه، نه تنها منافاتی با نقش مردم در حکومت اسلامی ندارد،بلکه حکایت از محوریت انتخاب مردم در مشروعیت بخشی به قدرت سیاسی دارد.برای این منظره گزارههای سهگانهی زیر از فلسفهی سیاسی امام(ره)استنتاج،طرح و بررسی شدهاند: یک-اختیارات حکومتی پیامبر اکرم(ص)و امیر مؤمنان(ع) اخص از اختیارات رسالتی و امامتیشان بوده است. دو-واسطهی انتقال اختیارات حکومتی پیامبر(ص)و امام علی(ع)،علم و عصمت نبودهاند. سه-در عصر غیبت،نصب عام-و نه نصب خاص-وجود دارد. لذا انتخاب مردم مکمل نصب عام و عامل مؤثر در تعیین صاحب قدرت مشروع میباشد. در دومین بخش،مصداق خارجی مردمسالاری دینی حضرت امام(ره)معرفی و توضیح داده شدهاند.مواردی از قبیل؛تأسیس حکومت مبتنی بر رأی مردم،انتخاب گونهای از حکومت که برمفهوم دموکراسی،همچون سایر مفاهیم سیاسی،در طول زمان دستخوش تغییر و تحول بسیار شده است؛به گونهای که امروزه ما با انواع مختلفی از دموکراسی روبهرو میباشیم.جهت فایق آمدن بر این معضل؛اندیشهگران لیبرال،اقدام به ارایهی دو شاخص اصلی برای «دموکراسی واقعی»نمودهاند که عبارتند از: الف)تأثیرگذاری رأی مردم بر مشروعیت حکومت؛ ب)محوریت رضایت مردم در ادارهی امور جامعه. این تفسیر،پرسش تازهای را برای اندیشهگران مسلمان و از آن جمله پیروان تئوری ولایت فقیه حضرت امام(ره)مطرح ساخته است که آیا در حکومت اسلامی(که مبتنی بر ارزشهای دینی است)روش مردمسالاری با روایت بالا،کاربرد دارد یا خیر؟
خلاصه ماشینی:
در بخش نخست،تجزیه و تحلیل متن اندیشهی امام(ره)در ارتباط با یکسانی اختیارات حکومتی ولی فقیه با پیامبر اکرم(ص)و ائمه اطهار(ع)،نشان میدهد که معنای واقعی نهفته در این اندیشه، نه تنها منافاتی با نقش مردم در حکومت اسلامی ندارد،بلکه حکایت از محوریت انتخاب مردم در مشروعیت بخشی به قدرت سیاسی دارد.
بدین ترتیب مشخص میشود که هدف نوشتار حاضر،نه پرداختن به دیدگاههای مختلف در این زمینه و نقد و بررسی ادله و استدلالهای آنها و نه حتی ورود فلسفی به موضوع«مشروعیت در حکومت دینی)است،بلکه نگارنده در پی آن است تا به بازخوانی دیدگاه حضرت امام(ره)در باب«ولایت فقیه در عصر غیبت»پرداخته و از این رهگذر شأن سیاسی مردم را در اعمال قدرت رسمی تبیین نماید.
1-بررسی فقه سیاسی امام(ره) در این بخش آموزهی محوری اندیشهی حضرت امام(ره)مبنی بر همسنگی اختیارات حکومتی ولی فقیه با اختیارات حکومتی پیامبر اکرم(ص)و امیر مؤمنان علی(ع)،به بحث گذارده شده و این پرسش نظری مطرح میشود که در صورت پذیرش ارتباط فوق الذکر،مردم در مشروعیت بخشی نظام آیا نقشی خواهند داشت یا خیر؟ 2-بررسی سیرهی حکومتی امام(ره) در این بخش با توجه به روش اتخاذ شده از سوی امام(ره)در طول عمر مبارکشان و به ویژه پس از تأسیس جمهوری اسلامی،این پرسش مطرح میشود که ایشان به عنوان ولی فقیه در مواجهه با خواست مردم و رأی اکثریت،چه سیاستی را اتخاذ نمودند؟آیا اعتبار عملیای را برای ارادهی مردم قایل بودند یا خیر؟ مجموع پاسخهای ارایه شده به دو پرسش بالا؛مفهوم«مردمسالاری دینی»مد نظر حضرت امام(ره)را شکل میدهد.