چکیده:
همانگونه که می دانیم انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی و به تعبیر دیگر بعد ظاهری و باطنی است یکی از ویژگیهای مهم وجودی انسان، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این دو بعد بر یگدیگر است. گستره این مسئله به گونه ای است که تمام ابعاد زندگی انسان را از مسائل اعتقادی، اخلاقی و عبادی شامل می شود. ولذا بر طبق این اصل تربیتی، هرگونه تغییر و تحوّلی در باطن افراد پدید آوریم، مستلزم تغییر در ظاهر است در جهت مقابل بر اساس ویژگی دیگر انسان یعنی «تأثیر باطن بر ظاهر» هرگاه رفتاری مطلوب یا نامطلوب از کسی صادر گردید، میتوان آن را ناشی از وضعیت باطنی او دانست. لذا یکی دیگر از اصول تربیتی که مورد توجه اسلام قرار گرفته است، اصل تحول باطنی است. اصل «تحوّل باطن» نشانگر آن است که در تربیت دینی تحوّل درونی نیز به شدت مورد نظر است. این دو اصل هرچند در ظاهر با هم متناقض می باشند اما در واقع هر دو کامل کننده یکدیگر می باشند و به همین جهت قرآن شریف هماهنگی هر دو را مورد نظر قرار داده، می فرماید: «گناه آشکار و نهان، هر دو را واگذارید. با عنایت به آنچه گفته شد این نتیجه به دست می آید که برای تغییر در ظاهر و رفتارهای بیرونی، باید به تغییرات باطنی پرداخت. چرا که «حالات ظاهر انسان »، نمود «صفات درونی» اوست. در مقابل از آنجا که ظاهر در باطن اثرگذار است، گاه انسان از راه ایجاد تغییرات ظاهری به تحولات درونی دست می یابد.
As we know, human beings have two dimensions, physical and spiritual, and in other words, external and internal dimensions. One of the important characteristics of human existence is the influence of these two dimensions on each other. The scope of this issue is such that it includes all aspects of human life, from religious, moral and religious issues. Therefore, according to this educational principle, to bring about any change and transformation in the inside of people, it requires a change in the outside, in the opposite direction, based on another human characteristic, that is, "the effect of the inside on the outside". He knew it was due to his inner state. Therefore, one of the principles of education that has received the attention of Islam is the principle of inner transformation. The principle of "inner transformation" indicates that inner transformation is also strongly desired in religious education. Although these two principles seem to contradict each other, in reality they both complement each other, and for this reason, the Noble Qur'an considers the harmony of both, saying: "Leave both open and hidden sins." With regard to what has been said, it is concluded that in order to change the external appearance and behavior, one must make internal changes. Because "man's appearance" is the manifestation of his "inner qualities". On the other hand, since the appearance has an effect on the inner being, sometimes a person achieves inner transformations by creating external changes.
خلاصه ماشینی:
بلکه افعال سـيئه نيز ـباطن را تخرـيب مي کـند در رابطـه ـبا ـتأثيرات مثـبت ، خـداوـند درـباره اهـل اطـاعـت و ايمـان ميفرـماـيد: « سـيماهمْ في وجوههمْ منْ أثر السّـجود »(فتح ٢٩) ظاهر براي اسـلام بسـيارمهم اسـت به گونه اي که به مردم امر مي کند همه چيزهاي پاک و طيب استفاده کنند و خود را بدان آراسته سازنند در موارد عدم اســـتفـاده از زينتهـا را مورد توبيخ قرار داده مي فرمـايـد: « قـلْ منْ حرّم زينـۀ الّلـه اّلتي أخْرج لعبـاده والطّّيـبات من الرّزْق » (اعراف ٣٢) ودر مواردي ـبه مومـنان دســـتور مي دهـد کـه در هنگـام نمـاز خود را آراسـته نمايند:« يا بني آدم خذوا زينتکمْ عْند کلّ مسْ ـجدٍ» (اعراف ٣١) امام صـادق (ع ) در تفسـير آيه ميفرمايد: منظور از آراســتن ، شــانه کردن اســت ، زيرا روزي ميآورد، مو را زيبا ميکند، حاجت را برآورده ميســـازد، نطفـه را زيـاد ميگرداـند و بلغم را از بين ميبرد.
مثلا اگر ميلي ـبه خواـندن نمـاز ندارد ، آنرا برنفس خود تحميل مي نمايد و يا روزه نيز نوعي تحميل به نفس اسـت و در واقع کنترل سـرکشـي و عصـيان نفس اسـت البته اين تحميل به نفس در ابتدا براي انجام تکاليف واجب اسـت نيکويي کردن در مقابل بدي نيز مصــداق ديگري براي تحميل بر نفس اســت زيرا انســان ميلي به نيکويي نسـبت به کسي که به او بدي کرده اسـت ندارد و بايد آن را برخود تحميل کند خداوند متعال مي فرمايد: «واّلذين صبرواْ اْبتغاء وجْه رّبهمْ وأقامواْ الصّلاة وأنفقواْ ممّا رزْقناهمْ سرّا وعلانيۀً ويدْرؤون ـباْلحســـنـۀ السّـــّيئـۀ أوْلئـک لهمْ عقْبي اـلدّار»(٢٢رعـد)و در اـيه ديگر مي فرمـاـيد:«وعبـاد الرّحْمن اّـلذين يمْشـــون علي اـْلأرْض هوْـًنا وإذا خـاطبهم اْلجـاهلون ـقالوا ســــلاـمًا »(فرـقان ٦٣)در واقع مي توان گفـت : 274 / هدف و فلسـفۀ خلقت انسـان به گونه اي اسـت که براي تکامل توسـط رنج و سـختي آفريده شـده اسـت و جداي ازاين فلسـفه و هدف ، سـاختار وجودي انسـان همراه با زجر وسـختي اسـت .