چکیده:
بیشک تلاش برای بیان مظاهر تاریخیء فرهنگی و اجتماعی هر سرزمینی از دغدغههای
همیشگی مردم همان سرزمین و گویای عمق نفوذ قلمرو وطنخواهی و میهندوستی آنان
احساس و شور در ورای تفکر و شعور ممزوج است؛ در نمودی گستردهتر و همراه با طیف
اثرگذاری بیشتر در تمامی اعصار و قرون جلوهگری کرده است.
است در ادبیات سرزمین ما و به ویژه شعرء موضوع وطن با پشتوانة کهن تاریخ و تمدنمان آمیخته
شده و آثاری که در این حوزه به ثبت رسیده؛ گنجینههای ارزشمندی از تقارن احساس و هنر و
تفکر و تعقل است.این آثار هم نمایان کنندة روح ملی و حماسة جمعی است و هم سرگذشت دفاع
از کیان و عزت ایران.
در ادبیات مشروطه و بهخصوص شعر نیز با توجه به اهمیت مفهوم وطن در انقلاب مشروطه و
پیوند متقابل حوادث تاریخی و اجتماعی با این موضوع نگاه شاعران به موضوع وطن و بازتاب این
موضوع در شعر آنان قابل تامل است. در شعر نسیم شمال شاعر معروف دور مشروطیت نیز
مفهوم وطن بازتاب گستردهای دارد.در این مجال نگاهی گذرا به بازتاب مفهوم وطن در شعر نسیم
شمال میافکنیم
خلاصه ماشینی:
وطن در شعر نسيم شمال محمد مهدي نقي پور بيشک تلاش براي بيان مظاهر تاريخي ، فرهنگي و اجتماعي هر سرزميني از دغدغه هاي هميشگي مردم همان سرزمين و گوياي عمق نفوذ قلمرو وطن خواهي و ميهن دوستي آنان است .
در ادبيات مشروطه و به خصوص شعر نيز با توجه به اهميت مفهوم وطن در انقلاب مشروطه و پيوند متقابل حوادث تاريخي و اجتماعي با اين موضوع ، نگاه شاعران به موضوع وطن و بازتاب اين موضوع در شعر آنان قابل تامل است .
همچنان که «دوره مشروطه را ميتوان آغاز نوگرايي آگاهانه همراه با نقد سنت و خروج از آن دانست » (امين پور،١٣٨٦، ٢٩٨) شعر مشروطه نيز تحت تأثير اين تحول قرار دارد.
» (فرشيدورد،١٣٦٣،١٤١)اين تعريف شفيعي کدکني نيز بر نظر فوق صحه مينهد: «در شعر گذشتۀ ايران ، تصاوير شعري شاعران محصول مطالعه در آثار شعري شاعران قبل از خود بود و شاعر به ندرت تجربه هاي شخصي و زندگانيش را در شعر بازتاب مي داد.
وطن در شعر مشروطه بر خلاف نظر ياحقي تنها « به معناي سرزميني که مردماني داراي مشترکات قومي،زباني و فرهنگي در آن زندگي ميکنند» (ياحقي،١٣٧٤،٢١) نيست ؛ بلکه وطن آرماني است که شاعران اين دوره حد و مرزي براي آن متصور نيستند.
تلاش براي اصلاح ايران و نقد تمامي ارکان مملکت ، شاعران اين دوره را به مصلحان اجتماعي ـ فرهنگي تبديل کرده است .
(رابينو،١٣٦٨، ٢٦٩) - اشرف الدين نيز چون عارف از جمهوري رضاخاني با شادماني ياد ميکند و اين خود مؤيد نگاه حاکم بر آن عصر است که به دنبال هر روزنه اي براي آزادي است .