خلاصه ماشینی:
"این قشر عظیم در کشورهای در حال توسعه تاکنون به نحوی گوشهنشین و در حاشیه بوده و کمتر به بازی گرفته شده است،درحالیکه زنان با پویایی درونی و دریافت حمایتهای اجتماعی،مانند مشارکت در امر انتخابات شوراها و نمایندگی کرسی شوراها،میتوانند عزلتنشینی خارج شوند و بهطور جدی در مناسبات جامعهی مدنی حضور یابند و با مشارکت مستقیم و پویا در حیطههای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،حقوقی،بهداشتی و اقتصادی،باری اولین بار با سازمانیشدن مناسبات،از حاشیهنشینی خارج شده و نقش مؤثری در تعیین سرنوشت خود داشته باشند؛چرا که شوراها مهمترین شبکهی ارتباطی در حوزهی عمومی به حساب میآیند و زنان در این عرصه روند جامعهپذیری را داوطلبانه و همپای دیگر اقشار،تجربه و با انتقال انرژیهای بالقوه در میدانهای مختلف،از ایستایی و بیتحرکی ممانعت میکنند و باعث حرکت و پویایی پتانسیل بالقوه جامعه میشوند.
اگرچه در مرحلهی دوم،وزات کشور و نهاد اجرایی دولت تأکید بسیاری بر روند مشارکت فعال زنان در عرصهی انتخابشوندگی داشتند ولی شاهد پایین بودن نرخ داوطلبان زن برای کرسی نمایندگی شوراها بودیم؛علل و عوامل مؤثر بر این روند را میتوان از مزایای متعددی میتوان جستجو کرد که به طور خلاصه با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی دهه 80 عبارتند از: -بحرانهای سیاسیی و اقتصادی و نارضایتی از عملکرد شوراها در بعضی از نقاط کشور،از جمله شورای شهر تهران؛ -نامناسب بودن ساختار قانونی و اداری شورا در ساختار کل کشور در کنار تشکیلات موازی دیگر مانند شهرداریها و استانداریها: (به تصویر صفحه مراجعه شود) -سیاسیشدن پدیدهای شوراها در کشور و مداخله در امور جناحی و عدم کارایی در بعضی از حوزهها به دلیل فشارهای مالی و اقتصادی؛ -درگیر شدن در منازعات داخلی و ناکارایی بعضی از افراد شوراها؛ -عدم آشنایی با کار شورایی در کشور و روشن نبودن وظایف شوراها از جهات قانونی و اداری و عوامل دیگر از این دست."