چکیده:
هدف: این بررسی برای ارزیابی فراوانی علایم اختلال وسواسی- اجباری (OCD) در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) انجام شده است.
روش : تعداد 40 نفر (18 مرد و 22 زن) از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با مقیاس های وسواسی اجباری ییل- براون(Y-BOCS) و افسردگی هامیلتون (HRSD) ارزیابی شدند. نقاط برش این دو مقیاس به عنوان ملاک تشخیصی OCD و اختلال افسردگی به کار برده شد. برای تحلیل داده ها به تناسب از آزمون های t ، دقیق فیشر و خی دو بهره گرفته شد.
یافته ها: 5/17% بیماران مبتلا به OCD و 2/69% آنان مبتلا به اختلال افسردگی بودند. در همه موارد OCD، بیمار شروع علایم آن را مربوط به پیش از شروع تظاهرات بالینی MS می دانست. سطح تحصیل بیماران OCD به طور معنی داری بیش از بیماران غیر OCD بود (05/0 p<). فراوانی وسواس به طور معنی داری بیش از فراوانی اجبار (0001/0 p<) و شایع ترین وسواس، «تردید» بود. فراوانی OCD در بیماران افسرده و غیرافسرده تفاوت معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: فراوانی OCD در بیماران MS قابل توجه است و این فراوانی را نمی توان صرفا با میزان بالای همبودی اختلال افسردگی توجیه نمود.
خلاصه ماشینی:
"HRSD نیز ابزاری برای اندازهگیری شدت علایم افسردگی با پایایی و روایی مطلوب است که نقطة برش 20 برای نوع 24 مادهای آن در تشخیص اختلال افسردگی بهکار رفته است - Roy 2- Multiple Sclerosis 3- demyelinating 4- Minden5- Orav 6- Reich7- Diaz-Olavarrieta 8- Commings9- Velazques 10- Garsia de al Cadena11- Zorzon 12- Janssens13- Joff 14- Lippert15- Gray 16- Sawa17- Horvath 18- Philippopoulos19- Lishman 20- Miguel21- Feinstein 22- Kwon23- cross-sectional 24- Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale25- Hamilton Rating Scale for Depression26- self-report 27- clinician-administered28- Goodman 29- Steketee (هامیلتون1، 1967).
از سوی دیگر، تظاهرات روانی برخی از بیماریهای نورولوژیک زیر قشری میتواند پیش از آغاز تظاهرات حرکتی آنها دیده شود (مانند بروز افسردگی در سیر بیماری پارکینسون) (سادوک23 و - checking 2- selection bias3- Nyenhuis 4- Neuropsychiatric Inventory5- Major Depressive Disorder 6- Chen7- Dilsaver 8- Pini9- Kruger 10- Cooke11- Hasey 12- Jorna13- Persad 14- McIvor15- Riklan 16- Reznikoff17- Pujol 18- Bello19- Deus 20- Marti-Vilata21- Capdevil 22- Bakshi23- Sadock سادوک، 2000) و شاید چنین ارتباطی بین وسواس و MS نیز وجود داشته باشد.
همانگونه که پیشتر گفته شد، دیدن علایمی مانند وسواس و اجبار که میتوانند به درگیری راههای قشری- زیرقشری مربوط باشند و نیز سازوکارهای خود- ایمنی برای آنها مطرح شده است، در بیماران MS که مبتلا به یک بیماری خود- ایمنی و عمدتا دچار درگیری مادة سفید و راههای زیرقشری هستند، دور از انتظار نیست؛ به ویژه با توجه به این که فراوانی چشمگیر علایم اضطرابی در این بیماران پیوسته گزارش شده است."