خلاصه ماشینی:
"اما آیا به راستی پیشبینی هاکسلی هم محقق نشده است؟ آیا هیچ اثری از دنیای هاکسلی در دنیای امروز وجود ندارد؟ آیا دانشآموزان، دانشجویان، دانشپژوهان و محققان این عصر، به چیزی جز جمعآوری محض اطلاعات ـ آن هم در قالبها و ساختارهای از قبل تعیین شده و غیر قابل تغییر ـ مشغول هستند؟ آیا تاکنون فرصتی اندک به آنها داده شده است تا تأمل کنند آن رسالتی که بر دوش آنها نهاده شده است، «کسب دانش» است، نه «جمعآوری اطلاعات»؟ متأسفانه امروزه برای طالبان دانش و علم، مفهوم «دانش» و «اطلاعات» خلط شده است تا جایی که کمتر کسی در مترادف بودن این دو کلمه شک میکند و حال اینکه بین این دو تفاوتی اساسی و ماهوی وجود دارد.
(29) به عقیده تافلر، درگیری اصلی آینده تاریخ، مقولهای است که نه میتواند مؤید نظریه هانتینگتون (Samuel Huntington) (برخورد تمدن غرب با تمدن اسلام و کنفوسیوس) باشد و نه نظریه فوکویاما (Francia fukuyama) (غلبه تمدن لیبرال دموکراسی بر سایر تمدنها)، بلکه نوعی درگیری عمیق و همهجانبه بین تمدن موج دوم و تمدن موج سوم خواهد بود.
(146) پاسخ هانتینگتون به نقدهای نظریه برخورد تمدنها: الف) بسیاری از رخدادهای جهانی که پس از طرح نظریه برخورد تمدنها اتفاق افتاده است، بر اساس این نظریه قابل تبیین است و این امر خود میتواند مؤید این نظریه باشد؛ ب) هنوز نمونهای که بتواند بهتر از نظریه «برخورد تمدنها» حوادث جهانی را تحلیل کند، ارائه نشده است؛ ج) هیچ یک از نقدهای ارائه شده بر این نظریه، تصویر معتبر دیگری از جهان ارائه نمیدهد، بلکه در بهترین وجه، یک شبهجایگزین و یک جایگزین تصنعی پیشنهاد میکند."