چکیده:
این تحقیق به دنبال ایجاد یک مدل نظری جامع است که پیوندهای پیچیده و پویا بین صنعت گردشگری و فرش دستباف کرمان را روشن کند. این مطالعه با استفاده از تئوری داده بنیاد رویکرد گلیزری، از چارچوب سه بعدی گلیزر استفاده میکند که شامل آگاهی، رفتار و نگرش به عنوان ساختار اساسی آن است. عناصر مهم در پرورش آگاهی عبارتند از هویت فرهنگی، ابتکارات آموزشی، ارتباطات خط مشی دولت و حضور آنلاین. بعد رفتاری شامل تجربیات بازدیدکنندگان، حساسیت فرهنگی، ابتکارات برای شناسایی صنایع دستی و برنامه های توانمندسازی جامعه است. عوامل نگرشی عبارتند از اصالت فرهنگی درک شده، ابتکارات یکپارچه سازی فرهنگی، حمایت دولت، شکل گیری نگرش، و برنامههای توانمندسازی صنعتگران. مدل نظری تحت آزمایشهای دقیق برای اشباع نظری قرار گرفت و استحکام خود را در درک پیچیدگیهای این روابط متقابل تایید کرد. علاوه بر این، این تحقیق به بررسی عوامل پیشین، موقعیتی و نظارتی موثر بر مدل پیشنهادی پرداخت. عوامل پیشین شناسایی شده شامل هویت فرهنگی، برنامههای آموزشی، حضور آنلاین، ابتکارات شناسایی صنایع دستی، توانمندسازی جامعه، اصالت فرهنگی درک شده، پروژههای ادغام فرهنگی و برنامههای توانمندسازی صنعتگران است. عوامل موقعیتی شامل ارتباطات سیاست دولت، تجارب بازدیدکنندگان، حساسیت فرهنگی در رفتار گردشگران، ابتکارات شناسایی صنایع دستی، اصالت فرهنگی درک شده، ابتکارات ادغام فرهنگی، حمایت دولت و شکلگیری نگرش است. عوامل نظارتی شامل ارتباطات خط مشی دولت، برنامههای توانمندسازی جامعه، حمایت دولت و شکلگیری نگرش است. این تحقیق با توصیههای عملی، از جمله استفاده از پلتفرمهای دیجیتال، حفظ مشارکت جامعه، و پذیرش نوآوریهای فناوری، به پایان میرسد. پیشنهادات تحقیقاتی آتی شامل مطالعات اثرات طولی، تحلیلهای بین فرهنگی و ارزیابی اثرات زیستمحیطی و اقتصادی است. در مجموع، این مطالعه چارچوبی جامع برای درک، اجرا و تقویت روابط پیچیده بین صنعت گردشگری و فرش دستباف کرمان ارائه میکند که سهم قابل توجهی در حوزه گردشگری فرهنگی و حفاظت از میراث دارد