چکیده:
تربیت به عنوان فرایندی که نتیجه ی آن صرفا در مقام عمل روشن میشود، دارای وجه های کاملا عملی و کاربردی است. از این جهت، هرگونه تلاش نظری در چارچوب مفهومی باید ناظر به فواید عملی باشد. در این میان نقش مبدّل های نظری به عملی و انتقال دهنده ها روشن میشود. تبلور مفهوم مبدّل در ماهیت اصل تربیتی، به عنوان آخرین مرحلهی نظر و سرآغاز اوّلین مرحله عمل تربیتی، مهمترین نقشی است که ضرورت وجود اصول را در نظام تربیتی تبیین میکند .در این مقاله با استفاده از منابع موجود کتابخانه ای و میدانی و بهره گیری از مطالعات، و سندکاوی به گردآوری داده های مورد نیاز پرداخته شده و با بکارگیری نرم افزار ،داده های گردآوری شده تجزیه و تحلیل شده است. وجود اصول و قواعد کلّی آموزش های دینی در مدارس و مناسبات انسانی و مرجعیت آن برای تفسیر رفتارها آنچنان آشکار است که غالبا نیازی به بیان تشریحی آن وجود ندارد. بدیهی است که هیچ کنش و واکنش انسانی نمیتواند در خلا و بدون ضابطه ای مشخص آغاز، و بی هدف پایان پذیرد. رفتارهای یکسان زیادی میتوان یافت که خاستگاه واحدی ندارند؛ به منظور متفاوتی انجام میشوند و احتمالا نتایج مختلفی نیز به بار می آورند.