چکیده:
یکی از انتقادهایی که از سوی منتقدان متجدد متوجه سعدی شده است، آن است که آنها سعدی را ناظم (و نه شاعر) میدانند. میرزافتحعلی آخوندزاده، یدالله رویایی، احمد شاملو و اسماعیل خویی از جمله این منتقدین هستند که با تکیه بر تلقی فرهنگی از هنر و بر پایۀ برداشت تنگنظرانهای از هنر و نیز بر پایۀ تفکیکهای مدرنیستی نسنجیدهای به چنین داورییی پرداختهاند. در ادامۀ مقاله با چندوچون کردن در تقابل نظم/ شعر (یا ناظم/ شاعر) کوشیده شده است تا به این جدال مدعیان به سعدی پاسخ داده شود و بر چیرهدستی هنر سعدی تاکید شود.
خلاصه ماشینی:
میرزافتحعلی آخوندزاده، یدالله رویایی، احمد شاملو و اسماعیل خویی از جمله این منتقدین هستند که با تکیه بر تلقی فرهنگی از هنر و بر پایۀ برداشت تنگنظرانهای از هنر و نیز بر پایۀ تفکیکهای مدرنیستیِ نسنجیدهای به چنین داورییی پرداختهاند.
در ادامۀ مقاله با چندوچون کردن در تقابل نظم/ شعر (یا ناظم/ شاعر) کوشیده شده است تا به این جدالِ مدعیان به سعدی پاسخ داده شود و بر چیرهدستی هنر سعدی تأکید شود.
جهانِ هنر غرب (western art world)، بهمعنای مجموعهای از سنتها، کنشها، نهادها، قواعد، نظریههای مربوط به ارجشناسی و تولید آثار هنری، بدل به امری جهانی میشود و برای همین، بقیۀ مردم جهان هم توانستند هنر بسازند، اما کسی که برداشت غربیِ عصر مدرن از هنر را در ذهن نداشته و اثری تولید کرده، اثرش هنر نیست، ولو آن اثر به هنر شباهت بسیار داشته باشد.
خلاصه اینکه دو برداشت از هنر هست: برداشت زیستشناختی و برداشت فرهنگی؛ متجددین ما سعدی را ناظم میدانستند و نه شاعر و پیشفرض آنها در چنین اتهامی پذیرفتن نظریۀ فرهنگی هنر، در اثر مواجهه با مدرنیتۀ غرب بوده است.
آنها عمدتاً متأثر از رویارویی با هنر مدرن غرب و نظریههای متأخر هنری آن، برداشت را درونی کردهاند و البته پذیرش این برداشت، سرچشمۀ دگرگونیها و تحولات مثبتی در شعر و ادبیات فارسی بوده، ولی افراط در آن و فقدان برخورد سنجشگرانه با آن و معلوم نکردن حد و مرز آن، آسیبهایی نیز در برداشته است.