چکیده:
عشق یکی از مضامین مهم ادبیات، عامل پیوند انسان با معبود و ودیعه ای الهی است که با ذات و سرشت انسان آمیخته شده است. درکتاب سیل سرشک، عشق و درونمایه های آن در قالبهای مختلف از جمله عشق به جنس مخالف، عشق به خویشاوندان، عشق به دین و عشق به وطن، به تصویر کشیده شده است. منفلوطی در این کتاب به بررسی داستان هایی کوتاه میپردازد که برگرفته از اوضاع اجتماعی است که در آن مضامین اجتماعی از جمله : فقر ، عشق و... را نشان میدهد. از جمله آنها مضامین عاشقانه برجسته اوست، از عشق هایی صحبت میکند که ناکام ماندند و عاشق و معشوق به یکدیگر نرسیدند و هریک با تمام وجود عشق را حس کردند اما این عشق به وصال ختم نشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی ابعاد مختلف کتاب سیل سرشک را مورد بررسی قرار داده و سرانجام عشق و اقسام عشق از منظر مصطفی لطفی منفلوطی را تبیین میکند که در کنار نقدهای خود از مسائل اجتماعی، در لابه لای حوادث موجود در داستانها به درونمایه های عشق پرداخته است.