چکیده:
از کهن الگوهای (Archetype) مصرف کننده برای مفاهیم برندسازی و تعیین نقش طراح در سفارشی سازی برندها و محصولات در مفهوم سازی توسعه برند استفاده می شود، جایی که استدلال می شود چنین موضوعی می تواند به فعال سازی ادراکاتی که رفتار را تعیین می کند و بر نگرش ها تاثیر می گذارد و در عین حال طراحی را در آن ارائه می کند، کمک کند. فرم عملکردی ایده آل در این میان می توان از درک مفهوم روانشناختی ناخودآگاه جمعی و ارتباط آن با ضمیر ناخودآگاه خود که میراث ماندگار کارل یونگ )روانشناس حوزه تحلیلی( است استفاده کرد. از آنجایی که فرآیندهای ذهنی و روانی در کار هستند و به مصرفکنندگان در تصمیمگیری، بهرهبرداری از سطوح ناخودآگاه و ایجاد معنا کمک میکنند، ایدهها و ادراکات را به برندها پیوند میدهند. در این مقاله از مطالعات کاربردی در گروه رحمانی استفاده شده است و نیز بکارگیری اطلاعاتی که از حدود 500 پرسشنامه بدست آمد , با بکارگیری پارادایم های کهن الگویی نام تجاری , امکان مطالعه برندسازی موردی برند مانی و چگونگی طراحی الگوهای مجموعه بر اساس ماهیت محصولات و جایگاه آنها نسبت به دیگر محصولات مشابه / نزدیک , بررسی گردید و نیز چگونگی موقعت یابی نامهای تجاری با کهن الگوها و عوامل موثر در ارتباط با شعارها و تصویری کلیدی (Key visual) نام های تجاری مختلف مورد بصورت کاربردی مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه نتایج بررسی و مطالعات طراحی کهن الگو گروه رحمانی و گروههای هدف (Target Persona) نیز ارائه شده است.