خلاصه ماشینی:
"» (41) حاصل اینکه، چون شأن اساسی عقل، فهم و ادراک و معرفت است و همین فهم و ادراک و معرفت، مهمترین شأن از شؤون سه گانه قلب نیز هست، گاهی قلب در بعضی روایات، مانند فقره یازدهم روایت هشام، به عقل تفسیر شده است؛ یعنی به دلیل نقش اساسی عقل در اکتساب علم و ادراک و علیت شأن ادراکی قلب، نسبت به دو شأن دیگر در فقره مذکور، قلب، عقل نامیده شده است.
با توجه به اینکه اعتبارات مختلف از جمله علل پیدایش واژههای مترادف متعدد برای عقل است، بنابراین، اختلاف آنها نیز اعتباری است، به گونهای که همه در اشاره به گوهر واحدی به نام عقل، به عنوان نیروی فهم و ادراک حقایق هستی از طریق علم نافع و هدایتگر به سوی عمل صالح و عبودیت خداوند مشترک میباشند.
یکی از آیاتی که، دلالت بر ادعای فوق دارد، آیه 18 سوره «زمر» است که امام موسی کاظم علیهالسلام نیز، در اولین فقره روایت هشام به آن استناد کردهاند: «یا هشام، إن الله تبارک و تعالی بشر اهل العقل و الفهم فی کتابه، فقال: "فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه أولئک الذین هداهم الله و أولئک هم أولوا الاءلباب".
امام موسی علیهالسلام در فقره اول (99) و یازدهم (100) روایت هشام، کلمه فهم را در کنار عقل ذکر کردهاند و در فقرات دیگر، نیز عقل و عاقل همراه واژههای شناختی دیگر، مثل علم، معرفت، عقیده، و بصیرت به کار رفته است.
امام موسی کاظم علیهالسلام ، به این مرحله عالی از معنای عقل، (عقل عن الله) در فقره بیست و هفتم روایت هشام تصریح کردهاند: «انه لم یخف الله من لم یعقل عن الله»."