چکیده:
ژیل دلوز فیلسوف پسا ساختارگرا که آراء و اندیشه های وی تحت تاثیر نیچه پرورش یافت .در نگاه فلسفی دلوز بدنهای بدون اندام از جایگاه ویژه ای برخورداراست زیر بر حسب این آندیشه دوری از مرکز و مرکزگریزی یکی از آرکان مهم پست مدرنیسم محسوب می شود .چیزی که در تفکر ریزوم گونه دلوز نیز به روشنی به آن اشاره شده است .دلوز سازمان مندی را همچون بدن بدون اندام یا بدن با اندام معین در نظر می گیرد و گریز از سازمان مندی در بدن را به بدن بدون اندام مرتبط می کند. هنرمندان بسیاری از اندیشه دلوز برای خلق آثار خود بهره برده اندء از فرانسیس بیکن که خودمسیر دهنده اندیشه دلوز بود این ما هستیم که احساس می کنیم که می شود دلوزی آثار دوفوبه را خوانش کرد .دست مایه این تفکر سبب بوجود آمدن سه اثر برجسته با عناوین فضیلت راستین، بدن خانم ها و L ' Hourloupe توسط ژان دو بوفه بود که می توان با بررسی و تحلیل این آثار به مفهوم بدن بدون اندام در اندیشه دلوز و نیز میزان تاثیر اندیشه دلوز بر خلق این سه اثر هنری توسط ژان دو بوفه پی برد.