چکیده:
در مورد دلیل حجیت قطع مبانی مختلفی مطرحشده است که با چشمپوشی از برخی
اختلافات جزئی این مبانی را در سهمبنای حجیت ذاتی (مشهور علما)، حجیت عقلائی (محقق
اصفهانی)، حجیت به تبع مولویت مولا (شهید صدر) میتوان خلاصه کرد. برای هر یک از
این مبانی ادلهای مطرح شده است که اهم آنها بدینصورت است؛ حجیت ذاتی: .١ عقل
فطری .٢ تسلسل یا دور .٣ اجتماع ضدین یا نقیضین .٤ کشف واقع و اضطرار. حجیت عقلائی:
طبق مبانی محقق اصفهانی حجیت از مشهورات بالمعنی الاخص بوده که هیچ پشتوانهای جز
آراءعقلا نداردالبته برای فهم دقیق کلام ایشان باید چهار مورد از مبانی ایشان بهصورت مقدمه
مطرح شود. حجیت بهتبع مولویت مولا: طبق نظر شهید صدر این نظریه از بدیهیات عقل عملی
است که دلیلی دیگر برای اثبات آن نیاز نیست. هر یک از مبانی دارای نقدهایی هستند که به
برخی از آنها اشاره میشود.
خلاصه ماشینی:
در واقع فقط این علم و قطع است که دارای حجیت ذاتی است (مظفر، اصول الفقه، 1421ق: ص380-385) کلام شیخ انصاری در مورد حجیت ذاتی قطع (لا اشکال في وجوب متابعة القطع و العمل عليه ما دام موجودا؛ لأنّه بنفسه طريق إلى الواقع و ليس طريقيّته قابلة لجعل الشارع إثباتا أو نفيا) مادامیکه قطع موجود باشد هیچ اشکالی در وجوب متابعت از قطع نیست و دلیل این امر هم آن است که قطع بنفسه طریق کشف واقع است و این طریقیت هم قابل جعل از جانب شارع مقدس نیست چه در جهت اعطاء حجیت و چه در جهت نفی حجیت (انصاری، فرائد الأصول، 1428: ج1، ص29) مرحوم مظفر در مورد این عبارت موجز مرحوم شیخ توضیحی دارند که در آن کلام مرحوم شیخ را تسامحی میپندارند.
همچنین این حجیت نمیتواند مجعول باشد زیرا که بین یک شیء و لوازم آن جعل تألیفی حقیقی ممکن نیست بلکه عرضی و بهتبع جعل بسیط آن شیء است (خراسانی، كفاية الأصول، 1430ق: ج2، ص233) کلام آقا ضیاء عراقی در مورد حجیت ذاتی قطع لا شبهة في وجوب متابعة القطع عقلًا و الوجه فيه ظاهر، فإن القطع من جهة كونه بذاته و حقيقته عين انكشاف الواقع بالكشف التام و الوصول إليه، بحيث يرى القاطع نفسه واصلًا إلى الواقع، إذا فرض تعلّقه بحكم من الأحكام يكون له السببيّة التامّة لحكم العقل تنجيزاً بوجوب المتابعة، على معنى حكمه بلزوم صرف الغرض و الإرادة نحو امتثال أمر المولى الراجع إليه أيضاً حكمه بحسن الإطاعة و قبح المخالفة ...
محقق اصفهانی و برخی دیگر از علما مثل شیخ طوسی و ابنسینا نیز قائلاند که حسن و قبح از مشهورات بالمعنی الاخص است (اصفهانی، نهایه الدرایه، 1429ق: ج3، ص336؛ طوسی، شرح الاشارات و التنبيهات، 1375: ج1، ص219-220؛ ابن سینا، النجاة ، 1379: ص118-119) طبق این نظریه قضیه حسن و قبح هیچ پشتوانهای جز آراء عقلا ندارد.