چکیده:
در سالهای اخیر با توجه به اهمیت تئوری ذهن و نحوه تاثیرگذاری آن بر سایر تواناییهای شناختی، مطالعات فراوانی در زمینههای گوناگون صورت گرفته است. یکی از ابعاد یا تواناییهای شناخته شده انسان، هوش هیجانی است که اغلب برای عملکرد روزانه شخص مهم تر از جنبههای شناختی هوش است. این توانایی که جنبههای شناختی کمتری نسبت به درک خود و دیگران، ارتباط با افراد، تطبیق و مقابله با موقعیتهای ناگهانی دارد. این عوامل توانایی افراد را در جهت موفقیت بیشتر در پرداختن به خود، دیگران و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد. روشهای هوش هیجانی بویژه بازیهای فکری، خلاقیت کودک را افزایش میدهد و خلاقیت، یعنی بهرهگیری غیر معمول از وسایل اطراف بدون تاثیرگیری از عقاید دیگران. والدین نباید تعیین کننده ی نوع و شیوه ی بازی باشند. بلکه بهتر است شرایط سالم بازی را فراهم و خود به عنوان همبازی شرکت کنند و اجازه دهند تا با قدرت خلاقیت خود بازی را اداره کند. در واقع والدین از طریق درگیر شدن در فعالیتهای خلاق کودک در رشد خلاقیت او سهیم هستند. خانوادهها باید فرصتهای لازم را برای سوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهند و هرگز آنان را تنبیه و تهدید نکنند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم میشود که به کودکانتان آزادی زیادی بدهید و به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذارید.