چکیده:
توانمندسازی انسانها ظرفیتهای بالقوه را برای بهرهگیری از سرچشمه تواناییهای پایانناپذیر و بالفعل درآوردن در صحنه عمل فعال میسازد. سازمان های پیچیده و سازمانهای یادگیرنده متکی به یادگیری توام با عمل هستند، برای اینکه یادگیری با عمل همراه شود، دادن اختیارات تام به کارکنان و شرکت دادن آنان در تصمیم گیریهای سازمانی ضرورت دارد. این مشارکت و واگذاری مسئولیت و اختیارات موجب افزایش خلاقیت و نوآوری و بروز استعدادهای بالقوه کارکنان در مدیریت میشود. به این ترتیب توان بالقوه یا تقویت آگاه سازی و پرورش آزاداندیشی کلید گشایشگر داناییها میشود و مهارتها و اندیشه ها در سطوح افقی و عمودی بین عناصر مختلف، عملیاتی میشود. هدف از نگارش تحقیق حاضر، تعیین تاثیر سبک رهبری تحولگرا و ساختار سازمانی بر توانمندسازی روانشناختی با توجه به نقش میانجی ویژگیهای شغلی میباشد. تحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری دادهها، توصیفی- پیمایشی محسوب میشود. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بوده که برای تدوین آن، از مطالعات کتابخانه- ای و میدانی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق حاضر، مدیران و کارشناسان یکی از شرکت های دولتی فعال در صنعت نفت بوده که به علت پایین بودن تعداد نمون گیری نشده و تمام شماری شد. در این تحقیق، رهبری تحولگرا و ساختار سازمانی به عنوان متغیرهای مستقل، توانمندسازی روانشناختی به عنوان متغیر وابسته و ویژگیهای شغلی نیز به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شدند. برای سنجش روایی از روایی صوری و محتوا و جهت محاسبه پایایی نیز از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد که رهبری تحولگرا و ساختار سازمانی به طور غیرمستقیم از طریق نقش میانجی ویژگیهای شغلی بر توانمندسازی روانشناختی تاثیرگذارند