چکیده:
جزء مستحبی در نماز یکی از مباحثی است که درعلم فقهو ذیل مطالب خلل صـلاة ازآن بحث میشود. عدهای همانند محقق خویی بر این نظر هســـتند که جزء مســـتحبی در نماز امکان ندارد و اســـتدلالی همانند قانون تشـــخص برای آن مطرح کردهانـد. از طرفی فقهـایی همانند امام خمینی این نظررا قبول نداشـــته، معتقدند: جزء مســتحبی امکان دارد ومیتوان در بحث خلل ازآن بحث نمود وحکم شــرعی را برای آن اســتنباط نمود. ایشــان، اشـکال عدم تفکیک ماهیت حقیقی از اعتباری و عدم فهم درسـت از قانون تشـخص وهمچنین عدم فهم صـحیح وکامل از اشــکال ماهیت اعتباری را بر این نظر محقق خویی وارد میدانند. به طور کلی اشـــکال این نظریه محقق خویی را در عدم تلقی کامل و صـحیح از مبانی فلسـفی دانست که این، خود تاثیر فلسفه در فقه را آشکار میکند. این پژوهش که با روش تحلیلی-توصـیفی و با اسـتفاده از منابع کتابخانهای انجام شـده است، به تحلیل نظرات این دو فقیه ارجمند، در تصویر جزء مستحبی نماز پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
محقق خویی توضیح تشخص به وسیله ی وجود را این چنین بیان میکنند: « وهو أنّ كل وجود سواء أكان جوهراً أم عرضاً متشخص في الخارج بذاته، فلا يعقل أن يكون متشخصاً بوجود آخر، وذلك لما عرفت من أنّ الوجود هو نفس التشخص وأنّ تشخص كل شيء به، فلا يعقل أن يكون تشخصه بشي ء آخر أو بوجود ثانٍ، وإلّا لدار أو تسلسل(خویی، محاضرات فی اصول الفقه، 1422ق: ج3، ص198)؛ یعنی: وجود هر چیزی مختص به خود اوست، با توجه به همین مطلب دیگر نمی توان تشخص وجودی را به وسیلة وجود دیگری تامین نمود.
به طور خلاصه محقق نائینی ثمره را بدین شکل ذکر می کند که اگر کسی قایل به تعلق امر به طبایع باشد، باید قایل به جواز در مساله ی اجتماع امر ونهی شود زیرا هر کدام از طبایع مستقل هستند وهیچ یک به دیگری سرایت نمی کند ولی اگر کسی قایل به نظر دوم شد در این صورت چاره ای از اعتقاد به عدم جواز اجتماع امر ونهی ندارد زیرا امر در این فرض به صلاه به همراه مشخصات وخصوصیات تعلق گرفته است که یکی از این خصوصیات غصب است ونهی هم به همین شکل، با توجه به این مطلب چاره ای از اعتقاد به امتناع اجتماع امر ونهی نیست(خویی، محاضرات فی اصول فقه، 1422ق: ج3، ص197).