چکیده:
یکی از جدیترین و پراهمیتترین شکل بازیها در دوران کودکی، بازیهای
نمایشی است. تقلید از رفتار بزرگسالان در قالب بازی، محرک و انگیزهای مناسب برای
کودکان در جهت کسب تجارب اجتماعی در آینده است. در خلال بازیهای نمایشی، تخیل،
حافظه، عزتنفس، مهارت و خلاقیتهای کودکان قابل پرورش است. هدف از این پژوهش،
تبیین نقش والدین در جهتدهی دینی به بازیهای نمایشی و معرفی و جایگاه این بازی در
سیره کودکی اهلبیت (علیهمالسلام) است. بررسیهای صورت گرفته حاکی از آن است که
امامان معصوم (علیهمالسلام) از این شیوه بهعنوان پایدارترین و خوشایندترین نوع یادگیری
در تربیت دینی و اخلاقی کودکان استفاده نمودهاند. این پژوهش به روش اسنادی و با شیوه
تحلیلی_توصیفی انجامگرفته است. یافتهها نشان داد در قالب بازیهای نمایشی میتوان
مفاهیم دینی بسیاری را به کودکان منتقل کرد؛ خداپرستی، عزت نفس، فن سخنوری،
بخشش، احترام به والدین، امربه معروف و نهی از منکر، جهاد و مبارزه با هوای نفس،
نمونههای بارز مفاهیمی هستند که در خلال بازیهای نمایشی به کودکان منتقل میشوند.
خلاصه ماشینی:
برخي ديگر از پژوهشها مانند مقاله «جايگاه و نقش بازي در تربيت ديني کودکان » (کشاني و نوروزي، ، ١٣٩٤)؛ ويژگيها و ضوابط مختلف بازيها را براي دستيابي به تربيت ديني و اجتماعي کودکان مورد بررسي قرار داده و پس از تحليل کلي بر محتواي انواع بازي در منابع ديني، استنباطي کلي بر رابطه نقش بازي در تربيت ديني داشته و گزارههاي آن را استخراج نمودهاند؛ يافته هاي به دستآمده در اين پژوهش نشان ميدهد که بازيهاي ساده کودکان به دليل ويژگيهايي چون تشويق شدن از سوي والدين، موجب تسريع رشد آموزش در کودکان ميشود و بازيهاي فطري چون آببازي و خاکبازي به خاطر ويژگيهايي چون رقابت جمعي به رشد اجتماعي کودکان کمک ميکند و نيز بازيهاي کلامي کودک به دليل عدم ايجاد محدوديت زماني و مکاني به تعالي عقلاني و رشد فردي کودک مي انجامد.
بازيهاي نمايشي در سيره کودکي اهلبيت (عليهمالسلام ) بازيهاي رزمي ١- شترسواري: يکي از محبوبترين بازيهاي دوران کودکي حسنين (عليهماالسلام) شترسواري بود، علاقه آنها به اين بازي به قدري زياد بود که حتي هنگام نازل شدن جبرئيل بر پيامبر (صليالله عليه و آله )، حسين (عليه السلام) درحاليکه کودک نوپايي بود، بر پشت پيامبر سوار ميشد و در همان حال که پيامبر خم ميشد بر پشت پيامبر به بازي مشغول ميشد و حل ميگفت (ابنالطاووس، الطرئف ، ١٣٧٤: ص ٣٧٣).